چه زیبا بر دلم نشستی
چه زیبا بر دلم نشستی
در زمان بر آمده از سکوت
قهقهرای قهوه ای چشمانت را
در نگاهم جای دادی
و رقصی هماهنگ با آهنگ موزون را
در خاموشی ماه و ستاره در آرامش قلبت
به تماشا نشاندی
حال من یک عاشق و دلداده
در نگاه عسلی چشمهایم
روزهای با تو بودن را سپری می کنم
دیگر اشکی را
روانه گونه هایم نمیسازم
که عشق تو هر لحظه
با آن لب شیرین به سخن باز می گشایی
خوش جلوه مینمایی
احساس من در بستر بازوانت
تبدیل به گلی می شود
که رنگ لبخندم تبدیل
به دوستت دارمی شیرین می شود
و بر لبانت فرو می ریزد....
در زمان بر آمده از سکوت
قهقهرای قهوه ای چشمانت را
در نگاهم جای دادی
و رقصی هماهنگ با آهنگ موزون را
در خاموشی ماه و ستاره در آرامش قلبت
به تماشا نشاندی
حال من یک عاشق و دلداده
در نگاه عسلی چشمهایم
روزهای با تو بودن را سپری می کنم
دیگر اشکی را
روانه گونه هایم نمیسازم
که عشق تو هر لحظه
با آن لب شیرین به سخن باز می گشایی
خوش جلوه مینمایی
احساس من در بستر بازوانت
تبدیل به گلی می شود
که رنگ لبخندم تبدیل
به دوستت دارمی شیرین می شود
و بر لبانت فرو می ریزد....
۳.۸k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.