نمیدونم چی بگم دلم گرفته بود این پستوگذاشتم
نمیدونم چی بگم دلم گرفته بود این پستوگذاشتم
خستم اه
حوصلم سررفته این چه زندگیه یه کم محبت توش نیست خواهرمون که انگار نه انگار داداشم که نداریم مامانمونم که درگیره و هیچ چن وقت پیش دوستمو با داداشش دیدم حسودیم شد اینقدر باهم خوب بودن
:(
خستم اه
حوصلم سررفته این چه زندگیه یه کم محبت توش نیست خواهرمون که انگار نه انگار داداشم که نداریم مامانمونم که درگیره و هیچ چن وقت پیش دوستمو با داداشش دیدم حسودیم شد اینقدر باهم خوب بودن
:(
۵۴۸
۰۲ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.