تک پارتی (سونگمین)/غمگین/

تک پارتی سونگمین
غمگین

ویو سونگمین
چند روزی می شه که ات قلبش درد می کنه برای همین براش ثقت گرفتم برای فردا امروزم تولدشه برای همین رفتم پایین تا خودم براش صبونه درست کنم رفتم آشپزخونه چند تا شمع چیدم و روشنشون کردم و یه جای رمانتیک هم برای شب رزرو کرده بودم دو تا ساندویچ درست کردم با آب پرتقال و یه لیوان شیر کاکائو هم گذاشتم کنارش چون ات عاشق شیر کاکائوه بعد چند دقیقه ساندویچ از دهن افتاد برای همین رفتم تا ات رو بیدار کنم رفتم صداش کردم ولی جواب نداد روشم اونور بود سینی رو گذاشتم رو میز رفتم سمت ات
سونگمین؛ ات عشقم برات صبونه درست کردم پاشو بخور
ات؛ سکوت
سونگمین؛ عشقم ات قهری؟
ات؛ سکوت
سونگمین؛ عشقم دیگه داری من و می ترسونی چیزی بگو حداقل


باز ات سکوت کرد و هیچی نگفت دیگه ترسیدم رفتم سمتش دستشو توی دستام گرفتم ولی دستاش یخ زده بودن و بدنش هم بی جون افتاده بود روشو کردم اینور دیدم رنگش پریده توی بغلم گرفتمش بردمش توی ماشین گریم نمی زاشت رانندگی کنم ولی به بیمارستان رسیدیم
سونگمین؛ پرستار پرستار
پرستار؛ آقا لطفا هثین جا منتظر بمونین
سونگمین: باشه
بعد چمد دقیقه دکتر اومد بیرون
سونگمین؛ آقای دکتر حال همسرم خوبه؟
دکتر؛ متاسفم ایشون رو از دست دادین...

نام؛ کیم ات
دلیل مرگ؛ سکته قلبی
ساعت مرگ؛ 1۰:45دقیقه