☆مرگ یا عشق☆ part³
ویو ا.ت
کوکی درو باز کرد پریدم بغلش چون خیلی خوشحال بودم با هم سلام احوال پرسی کردیمو رفیتم تو
که نامجونو دیدم بهش سلام کردم و همو بغل کردیم
ا.ت:وااااا پس بقیه کجان🤨
کوک:خوابن
ا.ت :که خوابن اره😈
نامجون :کاری به کارشون نداشته باش خستن خب!
ا.ت:نه کاری باهاشون ندارم فقط میخوام یکم باهاشون شوخی کنم، کوک بیاکوک اومدم پیشم
دوستی با کوک
ا.ت :ببین کوک من یه نقشه دارم اول توبروآشپزخونه.................
کوک ویو
به من گفت برم آشپزخونه و پنج تا لیوان و یه پارچ یخ و یه پارچ آب بیارم منم رفتم آوردم
ا.ت تو هر لیوان چند تیکه یخ میریخت و لیوان پر آب میکردبعد گفت
ا.ت:خب تو روی جیمین و جین آب بریز منم روی شوگا و تهیونگ و جیهوپ فقط یادت نره ازشون فیلم بگیری
این کارو کردیم و ریکشناشون خیلی باحال بود(ریکشناشونو براتون میزارم)بیدار شدن صبحونه خوردن منو کوک ماجرا رو تعریف کردیم رفتیم شهربازی و کلی خوش گذروندیم🎆
ویو ا.ت
کلی خوش گذروندیم و بالاخره خسته شدیم دیگه جون نداشتیم تقریبا همه ی وسایل رو سوار شده بودیم پسرا گفتن دیگه باید بریم خونه
لایو و کامنت فراموش نشه 😇😊
کوکی درو باز کرد پریدم بغلش چون خیلی خوشحال بودم با هم سلام احوال پرسی کردیمو رفیتم تو
که نامجونو دیدم بهش سلام کردم و همو بغل کردیم
ا.ت:وااااا پس بقیه کجان🤨
کوک:خوابن
ا.ت :که خوابن اره😈
نامجون :کاری به کارشون نداشته باش خستن خب!
ا.ت:نه کاری باهاشون ندارم فقط میخوام یکم باهاشون شوخی کنم، کوک بیاکوک اومدم پیشم
دوستی با کوک
ا.ت :ببین کوک من یه نقشه دارم اول توبروآشپزخونه.................
کوک ویو
به من گفت برم آشپزخونه و پنج تا لیوان و یه پارچ یخ و یه پارچ آب بیارم منم رفتم آوردم
ا.ت تو هر لیوان چند تیکه یخ میریخت و لیوان پر آب میکردبعد گفت
ا.ت:خب تو روی جیمین و جین آب بریز منم روی شوگا و تهیونگ و جیهوپ فقط یادت نره ازشون فیلم بگیری
این کارو کردیم و ریکشناشون خیلی باحال بود(ریکشناشونو براتون میزارم)بیدار شدن صبحونه خوردن منو کوک ماجرا رو تعریف کردیم رفتیم شهربازی و کلی خوش گذروندیم🎆
ویو ا.ت
کلی خوش گذروندیم و بالاخره خسته شدیم دیگه جون نداشتیم تقریبا همه ی وسایل رو سوار شده بودیم پسرا گفتن دیگه باید بریم خونه
لایو و کامنت فراموش نشه 😇😊
۴.۶k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.