عشق یا بردگی (پارت چهار)
*میاد سمتت*
بلخره رسیدی بیا بریم قراره خودم عمارتو نشونت بدمم
ممنونم ران ساما
ران: ران صدام کن لازم به رسمی بودن نیست منم مثل تو ادمم بیا بریم اتاقتو نشونت بدم تو اتاقت از بقیه خدمتکارا جداستهای
*جلو جلو حرکت میکنه*
این اتاق تو هستش اتاق سمت راستت منم اتاق سمت چپت داداشمه تو قرار نیست کار کنی خوب اگه خدمتکاری چیزی بهت گفت ازادی تنبیهش کنی یا دعواش کنی
*ولی من .....
ران: ولی تو؟
مگه قرار نبود اینجا کار کنم ران ساما
ران: کارتو چیز دیگه ایه
چیز دیگه؟
بلخره رسیدی بیا بریم قراره خودم عمارتو نشونت بدمم
ممنونم ران ساما
ران: ران صدام کن لازم به رسمی بودن نیست منم مثل تو ادمم بیا بریم اتاقتو نشونت بدم تو اتاقت از بقیه خدمتکارا جداستهای
*جلو جلو حرکت میکنه*
این اتاق تو هستش اتاق سمت راستت منم اتاق سمت چپت داداشمه تو قرار نیست کار کنی خوب اگه خدمتکاری چیزی بهت گفت ازادی تنبیهش کنی یا دعواش کنی
*ولی من .....
ران: ولی تو؟
مگه قرار نبود اینجا کار کنم ران ساما
ران: کارتو چیز دیگه ایه
چیز دیگه؟
۷.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.