The mafia.love P13
رفتی پایین شامتو خوردی حوصله ات سر رفته بود رو یه هیونجین کردی و گفتی :
+میشه فیلم ببینیم؟
_ البته ...اما من انتخاب میکنم که ژانر فیلمش چه جوری باشه.
+باشه... چه جوری؟
_ترسناک
+چی؟!من میترسم.
_تو خودت گفتی باشه فیلم ببینیم منم انتخاب کروم ژانرش چی باشه اما اعتراض بی اعتراض.
+هوفففف .....باشه *عصبی*
_*خنده*
فیلم رو پلی کردین سکانس ترسناکش بود تو از ترس تو خودت جمع شده بود یکه هیونجین متوجه ات شد
ولحظه ی غیر منتظره ای رخ داد هیونجین گفت:
_بوممم
+جیغغغ
_یااا چته ..*خنده*... ترسو
+هی منو نترسون من گفتمکه میترسم.
_خب بیا بغلم
رفتی تو بغلش هیونجین دید که خیلی کیوت خوابت برده تلوزیون رو خاموش کرد و تو رو تو اتاق روی تخت خودش گذاشت .
صبح که بیدار شدی دیدی هیونجین کنارت خوابیده ناگهان لبخندی روی لبت نمایان شد تو دیگه به هیونجین هیچ نفرتی نداشتی دوستش نداشتی چون عاشقش.....شیفته اش شده بودی ... بکسه ای رو لباش قرار دادی ....مو های جلو ی صورتش رو کنار زدی دیدی ناگهان لب زد و گفت:
_انقدر مو هامو دوست داری ... یا حتی خودم؟
+....
_چی؟ فکر نمیکردم ازم خوشت بیاد.
+میشه فیلم ببینیم؟
_ البته ...اما من انتخاب میکنم که ژانر فیلمش چه جوری باشه.
+باشه... چه جوری؟
_ترسناک
+چی؟!من میترسم.
_تو خودت گفتی باشه فیلم ببینیم منم انتخاب کروم ژانرش چی باشه اما اعتراض بی اعتراض.
+هوفففف .....باشه *عصبی*
_*خنده*
فیلم رو پلی کردین سکانس ترسناکش بود تو از ترس تو خودت جمع شده بود یکه هیونجین متوجه ات شد
ولحظه ی غیر منتظره ای رخ داد هیونجین گفت:
_بوممم
+جیغغغ
_یااا چته ..*خنده*... ترسو
+هی منو نترسون من گفتمکه میترسم.
_خب بیا بغلم
رفتی تو بغلش هیونجین دید که خیلی کیوت خوابت برده تلوزیون رو خاموش کرد و تو رو تو اتاق روی تخت خودش گذاشت .
صبح که بیدار شدی دیدی هیونجین کنارت خوابیده ناگهان لبخندی روی لبت نمایان شد تو دیگه به هیونجین هیچ نفرتی نداشتی دوستش نداشتی چون عاشقش.....شیفته اش شده بودی ... بکسه ای رو لباش قرار دادی ....مو های جلو ی صورتش رو کنار زدی دیدی ناگهان لب زد و گفت:
_انقدر مو هامو دوست داری ... یا حتی خودم؟
+....
_چی؟ فکر نمیکردم ازم خوشت بیاد.
۱.۵k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.