وقتی که گربه بود و……..
چند پارتی (تهیونگ)
P۱
سلام من مین ا/ت هستم ۲۲سالمه و دانشگاه میرم امسال سال آخره من تنها زندگی میکنم چون مادرم بر اثر سرطان مرده و پدرم قاتله من همیشه توی مدرسه مسخره میشدم و کسی باهام دوست نبود ولی درسم خوبه و الان بهترین دانشگاه سئول قبول شدم
توی دانشگاه هم خیلی فرقی با مدرسه نمیکنه چون کسی باهام دوست نیست
من دوجا کار پاره وقت دارم تا بتونم پول رندگیمو در بیارم
«ا/ت ویو»
با آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم دست شویی کار های لازم رو انجام دادم یه لباس قشنگ پوشیدم(اسلاید دوم) رفتم دانشگاه امروز تا شب کلاس داشتم راستی من رشته ی هنرم
«کلاس»
رفتم داخل که جینا دختر مغرور و البته زیبای دانشگاه رو دیدم گفت
جینا:به به به دختر قاتل سریالی مین ا/ت
حرفی نزدم رفتم نستم کلاسا که تموم شد رفتم کافه من اونجا کار میکنم
ساعت کاریم داشت تموم میشد پول رو از رئیس گرفتم رفتم پشت کافه تا به گربه ای که همیشه میاد اونجا غذا بدم ظرف غذا رو گذاشتم صداش کردم اون به گربه ی سفید با چشمای قهوه ای بود خیلی زیبا بود
وقتی اومد بدنش زخم بود بردمش خونه تا بدنش رو پانسمان کنم
_______________
گایز خوب بود؟
P۱
سلام من مین ا/ت هستم ۲۲سالمه و دانشگاه میرم امسال سال آخره من تنها زندگی میکنم چون مادرم بر اثر سرطان مرده و پدرم قاتله من همیشه توی مدرسه مسخره میشدم و کسی باهام دوست نبود ولی درسم خوبه و الان بهترین دانشگاه سئول قبول شدم
توی دانشگاه هم خیلی فرقی با مدرسه نمیکنه چون کسی باهام دوست نیست
من دوجا کار پاره وقت دارم تا بتونم پول رندگیمو در بیارم
«ا/ت ویو»
با آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم دست شویی کار های لازم رو انجام دادم یه لباس قشنگ پوشیدم(اسلاید دوم) رفتم دانشگاه امروز تا شب کلاس داشتم راستی من رشته ی هنرم
«کلاس»
رفتم داخل که جینا دختر مغرور و البته زیبای دانشگاه رو دیدم گفت
جینا:به به به دختر قاتل سریالی مین ا/ت
حرفی نزدم رفتم نستم کلاسا که تموم شد رفتم کافه من اونجا کار میکنم
ساعت کاریم داشت تموم میشد پول رو از رئیس گرفتم رفتم پشت کافه تا به گربه ای که همیشه میاد اونجا غذا بدم ظرف غذا رو گذاشتم صداش کردم اون به گربه ی سفید با چشمای قهوه ای بود خیلی زیبا بود
وقتی اومد بدنش زخم بود بردمش خونه تا بدنش رو پانسمان کنم
_______________
گایز خوب بود؟
۱۱.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.