پارت۱۰
ا.ت:ایششش سکته کردم
کوک:کی بود پشت تلفن
ا.ت :میگم ولی قول بده ب هیچکسی نگی
کوک قول
ا.ت :نگا من یه جاسوسم از طرف یه باند مافیا
کوک :تو دختر خاله من نیستی؟
ا.ت :خنگ من هستم ولی شغلم اینه یعنی جاسوسی و مأموریتم اینه که یه نفر و بکشم ب اسم لیا همین العان فهمیدم لیا همون دختر عموی تو هست اومدم ب رییسم بگم
کوک :«بچه خشکش زده»
ا.ت :الوووو جونگ کوککک
کوک :ا...لعان ب.باید چی کار کنیم مگه لیا چی کار کرده
ا.ت :لیا یه قاتله اگه پشت گردنشو دقت کنی یه تتوی سوسک هست که اون فقط واسه قاتل های گروه متقابلماست و لیا چ جوری بگم لیا پسر رئیسمون رو کشته و حالا رئیسمون میخواد انتقام بگیره
کوک :و.د.ف
ا.ت :اوهوم فردا باید برم پیش رئیسمون
کوک :باشه
فلش بک ب فردا صبح
کوک:کی بود پشت تلفن
ا.ت :میگم ولی قول بده ب هیچکسی نگی
کوک قول
ا.ت :نگا من یه جاسوسم از طرف یه باند مافیا
کوک :تو دختر خاله من نیستی؟
ا.ت :خنگ من هستم ولی شغلم اینه یعنی جاسوسی و مأموریتم اینه که یه نفر و بکشم ب اسم لیا همین العان فهمیدم لیا همون دختر عموی تو هست اومدم ب رییسم بگم
کوک :«بچه خشکش زده»
ا.ت :الوووو جونگ کوککک
کوک :ا...لعان ب.باید چی کار کنیم مگه لیا چی کار کرده
ا.ت :لیا یه قاتله اگه پشت گردنشو دقت کنی یه تتوی سوسک هست که اون فقط واسه قاتل های گروه متقابلماست و لیا چ جوری بگم لیا پسر رئیسمون رو کشته و حالا رئیسمون میخواد انتقام بگیره
کوک :و.د.ف
ا.ت :اوهوم فردا باید برم پیش رئیسمون
کوک :باشه
فلش بک ب فردا صبح
۱۰.۴k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.