بعد چن مین
بعد چن مین
ات : جیمین
جیمین: هوم
ات : میشه منو ببخشی
جیمین چیزی نگفت
جیمین رفت ماشین
ات : هوفففففففففف چرا حالا قهرومی کنههههه
ات هم رفت سوار شد رفتن خونه
رفتن داخل خانه جیمین خواست بره ات نزاشت و دستش رو گرفت
ات : جیمین میشه حرف بزنیم
جیمین : خوابم میاد
ات : ولی
جیمین دستش رو کشید بیرون و رفت اتاق
ات ویو
هوففف جیمین نقطه ضعفم رو می دونههه اگر بی اهمتی کنه عصبی میشمم الانم داره همین کارو می کنعههه
ات هم پشت سرش رفت
جیمین رو تخت دراز کشید
ات : نمی خوای لباست رو عوض کنی
ات : با توعمممم
ات:
می دونم باهات چیکارکنم پارک جیمین ( تو دلش
ادمین ویو
ات لباسش رو جلوی جیمین در اورد ( اقاا منحرف نباشیم لباس زیر داره ) و لباس دیگه رووپدشید
جیمین ویو
عصبی بودم از دست ات یهو لباسش رو در اورد دستش رو گذاشت رو نقطه ضعفم خیلی اندام قشنگی داشت می خواستم بهش نگاه کنم دست بزنم ولی جلوی خودم رو گرفتم
ات رفت رو تخت دراز کشید
ات : قهری
ات ؛ قهر نکن دااااا
ات روی جیمین خمیه زد ( جوننننننننننن ) وات لباش رو گذاشت رو لباش
بعد چند مین
ات : میشه قهر نکنی ( با حالت کیوت
جیمین : مگه من می تونم در برابر این لبای خوشمزه مقاوت کنم
ات : یعنی اشتی ؟
جیمین : نه
ات : جیمین
جیمین : هوم
ات : لطفاااا
جیمین : ات خدات رو شکرکن تنبیهت نکردم
ات : چرا مثلا
جیمین : زود حرف هیون رو باور کردی اط اون بدتر می خواستی خودت رو بکشی می خواستی طلاق بگیری بازم بگم
ات چیزی نگفت
چند مین بعد
ات : جیمین سنگین نیستم ؟
جیمین : نه
ات : جیمین دوس نمیشی
جیمین : نه
جیمین : بلند شو از روم
ات : نه بلن نمیشممممم
جیمین : ات باهات دوس نیستم با این کارا هم دوس نمیشم
ات : باشهههه ولی من اینجا روی ت می خوابم
ات : گرم نیس
جیمین : ن
ات لباسش رو در اورد ( لباس زیر دارهههه حرص نیدن😂 )
جیمین : ات لباست رو بپوش
ات ؛ نه نمی موشم گرمه
جیمین ویو
از دست ات عصبی بودم ولی با این کارش داشت تحریکم می کرد
ات : جیمین
جیمین: هوم
ات : میشه منو ببخشی
جیمین چیزی نگفت
جیمین رفت ماشین
ات : هوفففففففففف چرا حالا قهرومی کنههههه
ات هم رفت سوار شد رفتن خونه
رفتن داخل خانه جیمین خواست بره ات نزاشت و دستش رو گرفت
ات : جیمین میشه حرف بزنیم
جیمین : خوابم میاد
ات : ولی
جیمین دستش رو کشید بیرون و رفت اتاق
ات ویو
هوففف جیمین نقطه ضعفم رو می دونههه اگر بی اهمتی کنه عصبی میشمم الانم داره همین کارو می کنعههه
ات هم پشت سرش رفت
جیمین رو تخت دراز کشید
ات : نمی خوای لباست رو عوض کنی
ات : با توعمممم
ات:
می دونم باهات چیکارکنم پارک جیمین ( تو دلش
ادمین ویو
ات لباسش رو جلوی جیمین در اورد ( اقاا منحرف نباشیم لباس زیر داره ) و لباس دیگه رووپدشید
جیمین ویو
عصبی بودم از دست ات یهو لباسش رو در اورد دستش رو گذاشت رو نقطه ضعفم خیلی اندام قشنگی داشت می خواستم بهش نگاه کنم دست بزنم ولی جلوی خودم رو گرفتم
ات رفت رو تخت دراز کشید
ات : قهری
ات ؛ قهر نکن دااااا
ات روی جیمین خمیه زد ( جوننننننننننن ) وات لباش رو گذاشت رو لباش
بعد چند مین
ات : میشه قهر نکنی ( با حالت کیوت
جیمین : مگه من می تونم در برابر این لبای خوشمزه مقاوت کنم
ات : یعنی اشتی ؟
جیمین : نه
ات : جیمین
جیمین : هوم
ات : لطفاااا
جیمین : ات خدات رو شکرکن تنبیهت نکردم
ات : چرا مثلا
جیمین : زود حرف هیون رو باور کردی اط اون بدتر می خواستی خودت رو بکشی می خواستی طلاق بگیری بازم بگم
ات چیزی نگفت
چند مین بعد
ات : جیمین سنگین نیستم ؟
جیمین : نه
ات : جیمین دوس نمیشی
جیمین : نه
جیمین : بلند شو از روم
ات : نه بلن نمیشممممم
جیمین : ات باهات دوس نیستم با این کارا هم دوس نمیشم
ات : باشهههه ولی من اینجا روی ت می خوابم
ات : گرم نیس
جیمین : ن
ات لباسش رو در اورد ( لباس زیر دارهههه حرص نیدن😂 )
جیمین : ات لباست رو بپوش
ات ؛ نه نمی موشم گرمه
جیمین ویو
از دست ات عصبی بودم ولی با این کارش داشت تحریکم می کرد
۲۰.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.