ادامه تکپارتی
میتونستی از صدای نفس کشیدنش غرش درونشو بشنوی هر لحظه ممکن بود کاری رو بکنه که نباید بدنت یخ کرده بودو به معنای واقعی خون توی رگات یخ زده بودی صدای ضربان قلبتو میشنیدی و میتونستی متوجه بشی که هر لحظه قفسه سینتو میشکافه و میزنه بیرون کاری از دستت بر نمیومد باید سزای کارتو پس میدادی گذاشتی بغضی که همراه با ترسی که به تنت لرزه مینداخت سرازیر بشه اشکات مثل گوله های برف میقلتیدن روی گونه های سفیدت و اونارو اغشته میکردن جونگکوک با دیدن هر قطره اشکت از عصبانیتش کمتر میشد و احساس عصبانیت جاشو به نگرانی میداد ، نکنه زیاده روی کردم؟نباید سرش داد میزدم چرا اینجوری شد؟
جونگکوک:(نفس عمیق)ب..ببین ا.ت احساس میکنم از کوره در رفتم
همینطور که به سمتت میومد عقب عقب رفتی نشستی روی مبل جلوت زانو زد و دستای بی جونو یخ زده ی فرشتشو گرفت اوت قصد نداشت واقعا ای همه زیاده روی بکنه دستتو بوسیدو زمزمه کرد.
جونگکوک:خیلی زیاده روی کردم فرشته؟هوم؟میدونم عذر میخوام بابتش جدیدا از کوره در میرم دست خودم نیست بابتش خیلی ازت عذر میخوام خودت خوب میدونی دوست ندارم اشکاتو ببینم هوم؟با هر قطره اشکی که میریزی انگار یه سال از عمرم کم میشه ا.ت تو شاید خودت ندونی ولی مثل مرواریدی مرواریدی که فقط قراره توی صدف بمونه اگر از صدف بیرون بره اون صدف دیگه هیچ به دردی نمیخوره ا.ت من اون صدفم من بدون تو کاملا هیچم برای همینه بهت سخت میگیرم اگه یه ساعت ازم دور باشی اندازه یه قرن انتظارتو میکشم و وقتی میبینمت اندازه ی یه دنیا دلتنگت میشم تو برام مثل ماه میمونی توی تاریکی شب تاریکی وجودم با عمق تو جلا میگیره ا.ت لطفا..لطفا منو ببخش خب؟
لایکش؟
#درخواستی
#تکپارتی
اگر خوشتون اومد توی کام بگید اگرم درخواستی داشتید حتما بگید
جونگکوک:(نفس عمیق)ب..ببین ا.ت احساس میکنم از کوره در رفتم
همینطور که به سمتت میومد عقب عقب رفتی نشستی روی مبل جلوت زانو زد و دستای بی جونو یخ زده ی فرشتشو گرفت اوت قصد نداشت واقعا ای همه زیاده روی بکنه دستتو بوسیدو زمزمه کرد.
جونگکوک:خیلی زیاده روی کردم فرشته؟هوم؟میدونم عذر میخوام بابتش جدیدا از کوره در میرم دست خودم نیست بابتش خیلی ازت عذر میخوام خودت خوب میدونی دوست ندارم اشکاتو ببینم هوم؟با هر قطره اشکی که میریزی انگار یه سال از عمرم کم میشه ا.ت تو شاید خودت ندونی ولی مثل مرواریدی مرواریدی که فقط قراره توی صدف بمونه اگر از صدف بیرون بره اون صدف دیگه هیچ به دردی نمیخوره ا.ت من اون صدفم من بدون تو کاملا هیچم برای همینه بهت سخت میگیرم اگه یه ساعت ازم دور باشی اندازه یه قرن انتظارتو میکشم و وقتی میبینمت اندازه ی یه دنیا دلتنگت میشم تو برام مثل ماه میمونی توی تاریکی شب تاریکی وجودم با عمق تو جلا میگیره ا.ت لطفا..لطفا منو ببخش خب؟
لایکش؟
#درخواستی
#تکپارتی
اگر خوشتون اومد توی کام بگید اگرم درخواستی داشتید حتما بگید
۱۴.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.