ܢܚ݅یطߊ ܔ و ܦ̇ܝ ܢܚ݅ࡅ߳ܘ ـ ☆6
Jk( چشم به اون پسر پشت شوگا خورد انگار اسمش شوگا بود و قلبم تپید رفتم جلو و جیمین رو دادم عقب. ) اولا اون بخاطره تو نیومده اینجا دوم اون از تو حاملهس
S: چی اون حاملیس ( خوش حال شدم )
JN: اره کاری که شما جنابای دیشب با من کردی
S: از این به بعد این جا زندگی میکنی
JN: عمران
S : همین که گفتم ( جدی )
JN: ب… اشه
S: توام دیگ میتونی بری
Jk: من نمیتونم تنهاش بزارم معلوم نیست باهاش چه کاری که نکنی
T: نگران نباش بیا من میرسونمت خونت
Jk:اگر زحمتی نیست
T: نه بابا چه زحمتی
JN: ( اون دوتا رفتن من یکم ترسیده بودم رفتیم بالا ) میتونم اسمت رو بدونم و این که چند سالته ؟
S: مین یونگی بهم بگو شوگا ۲۷ سالمه از این به بعدم قرار روی تخت من بخوابی بیب
JN: ( رفتم روی تخت و دراز کشیدم و روم رو کردم اون ور تخت )
S: ( دیدم رفتش اون طرف و کشیدمش طرف خودم ) من عاشقتم پارک جیمین
JN: چی چی گفتی ؟ ( شک شده بودم )
S: گفتم من عاشقتم پارک جیمین ( لبم رو گذاشتم روی لبش )
JN: منم عاشقتم مین یونگی ( و همراهیش کردم)
ادامه دارد
کسایی که میخوان هر موقع پارت گذاشتم خبرشون کنم بگن
S: چی اون حاملیس ( خوش حال شدم )
JN: اره کاری که شما جنابای دیشب با من کردی
S: از این به بعد این جا زندگی میکنی
JN: عمران
S : همین که گفتم ( جدی )
JN: ب… اشه
S: توام دیگ میتونی بری
Jk: من نمیتونم تنهاش بزارم معلوم نیست باهاش چه کاری که نکنی
T: نگران نباش بیا من میرسونمت خونت
Jk:اگر زحمتی نیست
T: نه بابا چه زحمتی
JN: ( اون دوتا رفتن من یکم ترسیده بودم رفتیم بالا ) میتونم اسمت رو بدونم و این که چند سالته ؟
S: مین یونگی بهم بگو شوگا ۲۷ سالمه از این به بعدم قرار روی تخت من بخوابی بیب
JN: ( رفتم روی تخت و دراز کشیدم و روم رو کردم اون ور تخت )
S: ( دیدم رفتش اون طرف و کشیدمش طرف خودم ) من عاشقتم پارک جیمین
JN: چی چی گفتی ؟ ( شک شده بودم )
S: گفتم من عاشقتم پارک جیمین ( لبم رو گذاشتم روی لبش )
JN: منم عاشقتم مین یونگی ( و همراهیش کردم)
ادامه دارد
کسایی که میخوان هر موقع پارت گذاشتم خبرشون کنم بگن
۴.۴k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.