سرنوشت
سرنوشت
پارت ۲
دیگه به نگاه کردن به قیافه ی نفرت انگیزم از تو آینه دست کشیدم سریع از اتاق خارج شدم خواستم سوار آسانسور بشم که تا من اومدم بسته شد تصمیم گرفتم از پله ها پایین بیام روی پله ی اول بودم که یه آقا به همراه همون خانوم پرستار بود داشتن صدام میزدن و به سمتم می دویدن برای اینکه پول بیمارستان رو نداشتم فرار کردم میخواستم تند تند از پله ها پایین بیام ولی سرگیجه و سنگینی شدید سرم این اجازه رو بهم نداد آخرین چیزی که دیدم یه مرد با صورتی سرد پایین پله ها بود
پرت شدم و سیاهی مطلق...
ویو پسره (جاناتان) ، (مکالمه پشت تلفن)
هی نویان محل قرار رو با آقای کریس به رستوران...تغییر بده
- چشم قربان
خوبه
داشتم با نویان خدافظی میکردم که چشمم به دختر زیبا خورد اما زیبا از ظاهر نه زیبا از درون قیافش جوری بود انگار خیلی چیزا کشیده بود و دیگه توانی براش نمونده بود صورتی کتک خورده و افسرده سفید مثل جنازه بود بهش خیره شده بودم یاد ده سال پیش خودم افتادم انگار حالش بد بود که درست حدس زدم غش کرد سریع از پله ها بالا اومدم و گرفتمش
این واسه چی غش کرد؟! براید استایل بغلش کردم و رفتم پیش یه پرستار و یه اتاق خصوصی وی آی پی براش گرفتم روی تخت گذاشتمش دکترا چکش کردن و اومدن پیشم آقا شما همسر این خانومی
نه
-بخاطر اینکه یه ضربه محکم به سرش وارد شده بیهوش شده و بدلیل اینکه بعد بهوش اومدن فعالیت زیادی داشته از حال رفته چیز خاصی نیس
هوم باشه
#جین #نامجون #جیهوپ #جونگ کوک #جیمین #تهیونگ #شوگا #کیپاپ#کیدرما #بی تی اس #آرمی #نامی #هوسوک #یونگی #کوکی #چیمی
پارت ۲
دیگه به نگاه کردن به قیافه ی نفرت انگیزم از تو آینه دست کشیدم سریع از اتاق خارج شدم خواستم سوار آسانسور بشم که تا من اومدم بسته شد تصمیم گرفتم از پله ها پایین بیام روی پله ی اول بودم که یه آقا به همراه همون خانوم پرستار بود داشتن صدام میزدن و به سمتم می دویدن برای اینکه پول بیمارستان رو نداشتم فرار کردم میخواستم تند تند از پله ها پایین بیام ولی سرگیجه و سنگینی شدید سرم این اجازه رو بهم نداد آخرین چیزی که دیدم یه مرد با صورتی سرد پایین پله ها بود
پرت شدم و سیاهی مطلق...
ویو پسره (جاناتان) ، (مکالمه پشت تلفن)
هی نویان محل قرار رو با آقای کریس به رستوران...تغییر بده
- چشم قربان
خوبه
داشتم با نویان خدافظی میکردم که چشمم به دختر زیبا خورد اما زیبا از ظاهر نه زیبا از درون قیافش جوری بود انگار خیلی چیزا کشیده بود و دیگه توانی براش نمونده بود صورتی کتک خورده و افسرده سفید مثل جنازه بود بهش خیره شده بودم یاد ده سال پیش خودم افتادم انگار حالش بد بود که درست حدس زدم غش کرد سریع از پله ها بالا اومدم و گرفتمش
این واسه چی غش کرد؟! براید استایل بغلش کردم و رفتم پیش یه پرستار و یه اتاق خصوصی وی آی پی براش گرفتم روی تخت گذاشتمش دکترا چکش کردن و اومدن پیشم آقا شما همسر این خانومی
نه
-بخاطر اینکه یه ضربه محکم به سرش وارد شده بیهوش شده و بدلیل اینکه بعد بهوش اومدن فعالیت زیادی داشته از حال رفته چیز خاصی نیس
هوم باشه
#جین #نامجون #جیهوپ #جونگ کوک #جیمین #تهیونگ #شوگا #کیپاپ#کیدرما #بی تی اس #آرمی #نامی #هوسوک #یونگی #کوکی #چیمی
۸۴۷
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.