🩶 پسر غریبه پارت۲۸🤍
🤍ات:اوهوم
لیا:من حالم بده میخوایم فردا حرف میزنیم
ات:باش منم میرم میخوابم
ات:هرچقدر سعی کردم خوابم نمیبرد فقط یا گریه میکردم یا حرص میخوردم تا اینکه حدودای ۶ صبح یه صدایی از سالن اومد
رفتم یه سری گوش بدم دیدم تهیونگ داره تلوزیون میبینه اونم۶ صبح .خودم نفهمیدم که یهو عتسم گرفت و تهیونگ برگشت و نگاهم کرد
ته:چرا خواب نیستی
ات:م.م.من چ.چیزه
ته:بیا بشین اینجا
ات:ب.ب.باشه
ته:فکنم مریض شدی صب کن قرص بیارم برات
ات:ن.نه خوبم
ته:.... عصبی
ات:ب.باشه
ات:اصن نمیدونم چرا باهام خوب رفتار میکنه بحر حال منم یه برده ام خیلی برام عجیب بود
ته:بیا
ات:مرسی
ات:م.من برم بخوابم
ته:اگه میخواستی بخوابی تا علان خواب بودی پس بشین همین جا فیلم ببینیم
ات:ب.باشه
ته:خوب یه فیلم ترسناک بزاریم
وسط فیلم بودیم که یچی دیدم رو زمینه
وای نه سوسک بود جیغغغغ
ته:چیشده
ات:سوسک
ته:صدات رو بیار پایین همه رو بیدار کردی
ات:بکشش ترخداا
ته:باشه
یه شیشه برداشتم و گزاشتن روش بعدم زیرش یه کاغذ گزاشتم و بردمش حیاط
ات:مرسی و ببخشید
ته:شما دخترا همه از سوسک میترسید🤍
لیا:من حالم بده میخوایم فردا حرف میزنیم
ات:باش منم میرم میخوابم
ات:هرچقدر سعی کردم خوابم نمیبرد فقط یا گریه میکردم یا حرص میخوردم تا اینکه حدودای ۶ صبح یه صدایی از سالن اومد
رفتم یه سری گوش بدم دیدم تهیونگ داره تلوزیون میبینه اونم۶ صبح .خودم نفهمیدم که یهو عتسم گرفت و تهیونگ برگشت و نگاهم کرد
ته:چرا خواب نیستی
ات:م.م.من چ.چیزه
ته:بیا بشین اینجا
ات:ب.ب.باشه
ته:فکنم مریض شدی صب کن قرص بیارم برات
ات:ن.نه خوبم
ته:.... عصبی
ات:ب.باشه
ات:اصن نمیدونم چرا باهام خوب رفتار میکنه بحر حال منم یه برده ام خیلی برام عجیب بود
ته:بیا
ات:مرسی
ات:م.من برم بخوابم
ته:اگه میخواستی بخوابی تا علان خواب بودی پس بشین همین جا فیلم ببینیم
ات:ب.باشه
ته:خوب یه فیلم ترسناک بزاریم
وسط فیلم بودیم که یچی دیدم رو زمینه
وای نه سوسک بود جیغغغغ
ته:چیشده
ات:سوسک
ته:صدات رو بیار پایین همه رو بیدار کردی
ات:بکشش ترخداا
ته:باشه
یه شیشه برداشتم و گزاشتن روش بعدم زیرش یه کاغذ گزاشتم و بردمش حیاط
ات:مرسی و ببخشید
ته:شما دخترا همه از سوسک میترسید🤍
۵.۴k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.