وقتی که تو پارتی...[p2اخر]
وقتی که تو پارتی...[p2اخر]
اجازه نداد باقی حرفتو بزنی..تورو به اغوشش کشید..و خیلی محکم بغلت کرد..اما یک بغل ساده نبود..همراه با اشک ریزی بود..هیون بدجوری داشت هق هق میکرد..داشت توی بغلت گریه میکرد..خیلی محکم تورو توی اغوشش حبس کرده بود..اجازه نمیداد حتی یک ثانیه هم تکون بخوری..
_ات...هق..هق..مطمئن .. باش..هق..نمیزارم..کسی..هق بهت..اسیب.. هق بزنه..باشه؟! .. قول میدم بهت...هق..منو .. منو.. ببخش..
دستت رو اروم نوازش وار روی کمرش کشیدی..
= هیسسس..کاری نکردی که بابتش باید عذرخواهی بکنی..
سرش رو از گردنت فاصله داد و با چشمای اشکی بهت نگاه کرد..لبخندی زدی و دستاتو رو صورتش قاب کرده و بعد با انگشتت اشک هاشو از گونه هاش پاک کردی..
=گریه نکن باشه؟ .. اشتباه از من بود من باید زودتر از کارش از پیشش میرفتم..
_مطمئن باش..نمیزارم..حتی بهت نگاهم بکنه!..
سرتو اهسته بالا پایین کردی.. و اروم زمزمه کردی
=باشه..:)
سرت را نزدیک تر کردی ، و سرت رو تو گردنش فرو بردی..نفس های تند تندی میکشیدی تا بتونی بویی که ازش میشه گفت به انواع ارامبخش ازش بو میکردی..
رو به ریه هات برسونی..
*the end:)
اجازه نداد باقی حرفتو بزنی..تورو به اغوشش کشید..و خیلی محکم بغلت کرد..اما یک بغل ساده نبود..همراه با اشک ریزی بود..هیون بدجوری داشت هق هق میکرد..داشت توی بغلت گریه میکرد..خیلی محکم تورو توی اغوشش حبس کرده بود..اجازه نمیداد حتی یک ثانیه هم تکون بخوری..
_ات...هق..هق..مطمئن .. باش..هق..نمیزارم..کسی..هق بهت..اسیب.. هق بزنه..باشه؟! .. قول میدم بهت...هق..منو .. منو.. ببخش..
دستت رو اروم نوازش وار روی کمرش کشیدی..
= هیسسس..کاری نکردی که بابتش باید عذرخواهی بکنی..
سرش رو از گردنت فاصله داد و با چشمای اشکی بهت نگاه کرد..لبخندی زدی و دستاتو رو صورتش قاب کرده و بعد با انگشتت اشک هاشو از گونه هاش پاک کردی..
=گریه نکن باشه؟ .. اشتباه از من بود من باید زودتر از کارش از پیشش میرفتم..
_مطمئن باش..نمیزارم..حتی بهت نگاهم بکنه!..
سرتو اهسته بالا پایین کردی.. و اروم زمزمه کردی
=باشه..:)
سرت را نزدیک تر کردی ، و سرت رو تو گردنش فرو بردی..نفس های تند تندی میکشیدی تا بتونی بویی که ازش میشه گفت به انواع ارامبخش ازش بو میکردی..
رو به ریه هات برسونی..
*the end:)
۴۰.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.