فیکه تهیونگ مرسی حمایت میکنین شرایط رو اخر فیک گذاشتم
پارت³ کامنت بزارین با تچکر😁 ادمین
تهیونگ ویو
با ات هماهنگ کردم و یک هتل خیلی خوب هم در بهترن منظره و مکان رزرو کردم و داشتم لباسامو جمع میکردم . همه چیزو برداشتم رفتم سر گوشیم که دیدم ساعت ۸ و نیمه (صبح) و خیلی دیر شده .زنگ زدم به ات
- بووقق
+ ااو سلام
- سلام
+ کجایی ؟ دیر نشده؟
- امم من ساعت رو حواسم نبود تا ۱۰ دیقه دیگه اونجام
+ خب باشه منم آماده ام
- اوکی . فعلا
ادمین 😄
عوااا سلام به فالور های گلم . حمایتم کنید ( کامنت ) تچکر
خب بچها ات به سوهو گفت و اون هم قبول کرد و حتی به ات کمی پول هم داد ، ات خیلی هیجان داشت چون که خیلی دوست داشت بره سفر و به هه جی هم گفت
ات ویو
تو فکر این بودم که چرا تهیونگ گفت بریم ججو که زنگ زد . دیدم دیر شده و منم آماده نبودم ... [ مکالمه قبلی ] ...،
+ خب باشه من اماده ام...
زود پاشدم و ارایش کردم و ی لباس خیلی خوشگل پوشیدم[ استایل تهیونگ و ات رو میزارم به علاوه عکس ات ] دیدم زنگ زد منم سریع رفتم پایین
تهیونگ ویو
خیلی ذوق داشتم برای سفر و رسیدم به خونه ی ات و زنگ زدم ۱ دیقه بعد اومد . وای این بشر خیلی خوبه کیوت شده بود .
- سلام
+ سلام
+ خوبی ؟
- معلومه چخبر دیگه
+ خب هیچی ولی خیلی خوشحالم !
- چرا
+ دوست داشتم برم سفر
- خوشحال ترم میشی
فلش بک ۳ ساعت بعد
- خب رسیدیم
+ تهیونگی
- بله
+ من خیلی گشنمه
- اوخی ، الان میریم رستوران
۵ مین بعد
- رسیدیم
+ اینجا؟
- هوم . خوبه که
+ اره اخه..
- اخه .... ولش کن بریم
ات ویو
داشتم پریود میشدم ولی اون جا رستوران سیار بود و منم باید میرفتم دستشویی کاری نمیتونستم بکنم پس تحمل کردم
- چی میخوری؟
+ دوکبوکی
- ههم منم
- دوتا دوکبوکی لطفا . ( علامت فروشنده ﷼ )
﷼ چشم
برید درساتونو بخونین اولم برا من کامنت بزارین 😁
۷ لایک ۴ کامنت
تهیونگ ویو
با ات هماهنگ کردم و یک هتل خیلی خوب هم در بهترن منظره و مکان رزرو کردم و داشتم لباسامو جمع میکردم . همه چیزو برداشتم رفتم سر گوشیم که دیدم ساعت ۸ و نیمه (صبح) و خیلی دیر شده .زنگ زدم به ات
- بووقق
+ ااو سلام
- سلام
+ کجایی ؟ دیر نشده؟
- امم من ساعت رو حواسم نبود تا ۱۰ دیقه دیگه اونجام
+ خب باشه منم آماده ام
- اوکی . فعلا
ادمین 😄
عوااا سلام به فالور های گلم . حمایتم کنید ( کامنت ) تچکر
خب بچها ات به سوهو گفت و اون هم قبول کرد و حتی به ات کمی پول هم داد ، ات خیلی هیجان داشت چون که خیلی دوست داشت بره سفر و به هه جی هم گفت
ات ویو
تو فکر این بودم که چرا تهیونگ گفت بریم ججو که زنگ زد . دیدم دیر شده و منم آماده نبودم ... [ مکالمه قبلی ] ...،
+ خب باشه من اماده ام...
زود پاشدم و ارایش کردم و ی لباس خیلی خوشگل پوشیدم[ استایل تهیونگ و ات رو میزارم به علاوه عکس ات ] دیدم زنگ زد منم سریع رفتم پایین
تهیونگ ویو
خیلی ذوق داشتم برای سفر و رسیدم به خونه ی ات و زنگ زدم ۱ دیقه بعد اومد . وای این بشر خیلی خوبه کیوت شده بود .
- سلام
+ سلام
+ خوبی ؟
- معلومه چخبر دیگه
+ خب هیچی ولی خیلی خوشحالم !
- چرا
+ دوست داشتم برم سفر
- خوشحال ترم میشی
فلش بک ۳ ساعت بعد
- خب رسیدیم
+ تهیونگی
- بله
+ من خیلی گشنمه
- اوخی ، الان میریم رستوران
۵ مین بعد
- رسیدیم
+ اینجا؟
- هوم . خوبه که
+ اره اخه..
- اخه .... ولش کن بریم
ات ویو
داشتم پریود میشدم ولی اون جا رستوران سیار بود و منم باید میرفتم دستشویی کاری نمیتونستم بکنم پس تحمل کردم
- چی میخوری؟
+ دوکبوکی
- ههم منم
- دوتا دوکبوکی لطفا . ( علامت فروشنده ﷼ )
﷼ چشم
برید درساتونو بخونین اولم برا من کامنت بزارین 😁
۷ لایک ۴ کامنت
۸.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.