پارت ۶
ویو ا.ت
چرا شبیهه..... چیییی ... این که اربابه نه چرا من بغلشم .... چرا کنارم خوابیده .... یعنی من مردم .. اون دنیا این شکلیه ...عجب ... چه جذابه .. اخخخخخخخ درد دارممم ... سعی کردم بدون هیچ صدای از تخت بلند شم ... پاهام و از تخت آویزون کردم و آروم پاهام و روی زمین گذاشتم تا خواستم راه برم.... دردی توی پاهام پیچید و روی زمین افتادم ....
+اخخخخخخ .... هق ... هق ...... (درد . گریه . یکم داد )
خیلی درد داشتم ... روی زمین نشستم و توی خودم پیچیدم .. چرا .. چرا باید این بلا سرم بیاد .. خیلی درد دارممم ... اگه میتونستم جلوی خودم و بگیرم و با اون خدمتکاره دهن به دهن ... نمیشدم الان اینجوری نبودم ... همهی بدنم کبود بود ... حتی دستمامم کبود بود ... ... همینجوری روی زمین بودم که صدای ....
- چرا روی زمین افتادی
+.... هق....هق.... درد......هق.... دارم
ویو یونگی
با صدای گریه بیدار شدم به کنارم نگاه کردم اثری از ا.ت نبود .. به پایین تخت نگاه کردم که دیدم پایین افتاده و ...گریه میکنه. .... وقتی ازش پرسیدم گفت که درد داره. ... از روی تخت بلند شدم ... ( موقع خواب لبا...ساش و درآورده بود ) و کنارش روی زمین نشستم ... به خودش پیچیده بود و صدای گریه اش بلند شده بود ... دستم و زیر پاهاش بردم و بلندش کردم و روی تخت گذاشتمش ....
- نمیتونی راه بری باید استراحت کنی
+ ........ هق... نمیخوام ...... هق
- دست تو نیست که بخوای یا نخوای
+ پس..... هق دست کیه ..... هق ...هق
-.............
ادامه دارد
چرا شبیهه..... چیییی ... این که اربابه نه چرا من بغلشم .... چرا کنارم خوابیده .... یعنی من مردم .. اون دنیا این شکلیه ...عجب ... چه جذابه .. اخخخخخخخ درد دارممم ... سعی کردم بدون هیچ صدای از تخت بلند شم ... پاهام و از تخت آویزون کردم و آروم پاهام و روی زمین گذاشتم تا خواستم راه برم.... دردی توی پاهام پیچید و روی زمین افتادم ....
+اخخخخخخ .... هق ... هق ...... (درد . گریه . یکم داد )
خیلی درد داشتم ... روی زمین نشستم و توی خودم پیچیدم .. چرا .. چرا باید این بلا سرم بیاد .. خیلی درد دارممم ... اگه میتونستم جلوی خودم و بگیرم و با اون خدمتکاره دهن به دهن ... نمیشدم الان اینجوری نبودم ... همهی بدنم کبود بود ... حتی دستمامم کبود بود ... ... همینجوری روی زمین بودم که صدای ....
- چرا روی زمین افتادی
+.... هق....هق.... درد......هق.... دارم
ویو یونگی
با صدای گریه بیدار شدم به کنارم نگاه کردم اثری از ا.ت نبود .. به پایین تخت نگاه کردم که دیدم پایین افتاده و ...گریه میکنه. .... وقتی ازش پرسیدم گفت که درد داره. ... از روی تخت بلند شدم ... ( موقع خواب لبا...ساش و درآورده بود ) و کنارش روی زمین نشستم ... به خودش پیچیده بود و صدای گریه اش بلند شده بود ... دستم و زیر پاهاش بردم و بلندش کردم و روی تخت گذاشتمش ....
- نمیتونی راه بری باید استراحت کنی
+ ........ هق... نمیخوام ...... هق
- دست تو نیست که بخوای یا نخوای
+ پس..... هق دست کیه ..... هق ...هق
-.............
ادامه دارد
۱.۶k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.