توکیو رونجرز در ایران (پارت 5)
سلام بروبچ بعد از قرن ها برگشتم
خودتونو پاره نکنید.
دیگه سیع می کنم زود به زود پارت بدم.
راستی گفته بودید ازم اسکی رفتن.
باید بگم برام مهم نیس.
ولی دیگه جون سانزو اسکی نرید.
ایو تو پیج کوییتو و روبیکام تا پارت 5 گذاشته بودم. بعد یه اتفاقی افتاد که مجبور شدم پیجامو ببندم.
دعا کنید کسایی که از اون پیج ها اسکی رفتن اینجا رو پیدا نکنن.
ا/ت:میخوام ببرمتون شمال
سنجو:شمال؟
سانزو:نه جنوب.
سنجو: نمک
ا/ت: منضورم از شمال شمال ترین قسمت ایرانه.
کازوتورا: چرا؟ پایتختتونه؟
ا/ت: نوچ
کازوتورا: مگه مرض داریم بریم؟
ا/ت:تو تعطیلات 95 درصد ایرانی ها میرن شمال.اون 5 درصد دیگه یا باباشون حال نداره بره سفر یا شمالین.
*پرش زمانی به فردا ساعت 4 صبح
با قاشق و قابلمه استیل رفتم بالا سرشون.
* دینگ دونگ دانگ
ا/ت : بیدارشین کصخلااااااااااا
سانزو : شینهههه. باکا
ا/ت : خودتی مرتیکه. پاشین بریم اگه الان راه نیوفتیم تو ترافیک سنگین جاده چالوس گیر میکنیم.
ران: مگه ساعت چنده؟
ا/ت: ساعت 2 ظهرههه
همه استرس گرفتن سریع بلند شدن. درحال بدو بود در کل خونه بودن. یهو چیفویو ایستاد!
چیفویو:صبررررررررر کنیییییییییییییییید.
همه ایسادن و به چیفویو نگاه کردن:
چیفویو: الان که شبه!؟
همه به من نگاه کردن.
ا/ت: چیه؟
..........................سانسور
نمی خام دربارش حرف بزنم . ولی چندتا فحش ازشون یاد گرفتم.
سانزو: مرض داری.
ا/ت: خب چیکار کنم همونطور که گفتم اگه الان راه نیوفتیم تو ترافیک گیرمیکنیم.
یه اتوبوس باکارت کوکو اجاره کردم ولی بازم جای دارکن نشد همه هم به هم چسبیده بودن منم دراکن کاکوچو کیساکی و هانما رو سوار قوطی حلبی دوستم کردم (پراید)
پرش زمانی
همه توی اتوبوس ساکت بودن. مایکی به قوطی حلبی نگاه کرد. تو چشاش فشار خوردن رو دیدم.
مایکی: نمی خواین آهنگی چیزی بذارین.
ا/ت: عه خب باش.
نگاه کردم تو گوشیم.
عه ببینم چی دارم
آها پیداکردم
از ابوهت این آهنگ الهی همه پشماشون ریخته بود. چشماشون برق میزد از اون برق ها که تو انیمه ها هم هست دورشون بود.
مایکی هم که مست این آهنگ مولایی شده بود.
ضبت صوت:
عشق تو دروغ بود دیگه
دیگه نه دیگه نه من نه تو دیگه
میخوام عشقتو فراموش کنم
آتیشتو خاموش کنم
حوس تو چشمات میگه
برق روی لب هات میگه
عشقمو به بازی گرفتی
خانم منو اشتباه گرفتی.....
آهنگ تموم شد
مایکی: واو چقد رپر های شما خوبن.
چیفویو: شما ایرانی ها بازم از این محبت های الهی دارین؟
(ا/ت رو داریم که شوکه شده)
ا/ت:عه آره خب.
ضبت صوت:
انگشتای کشیدتو کش بده تا آخر من
بوسه ی داغمو بگیر تا که نیوفته از دهن
*چیفویو گوجه شد
شراب صد ساله ی من وقتشه کهههههه
بنوشمت
*چیفویو لبو شد
وقتشه اوریان تر بشم بپوشمت
بپوشمت
*چیفویو گوزید
........................................
آهنگ تموم شد
چیفویو: اسم این خواننده چی بود؟
ا/ت: آقای صداااااااا. ابی
چیفویو:آبی؟
ا/ت: نه اِبی.
دیدم چیفویو سریع کلشو برد تو گوشیش. منم فضولیم گل کرد. وقتی گوشیشو گذاشت کنا قایمکی برش داشتم.
وات د ف گالریش پره عکسا ابیه.
چرا. این بشر چی از ابی دیده؟
سریع رفتم تو لیست آهنگاش.
2 تا امینم
7 تا آهنگ آیدلی
30 تا ابییییییی!
کی وقت کرد دانلود کنه؟
اصلا مگه ابی اینقدر آهنگ خونده بود؟!!!!!
تصمیم گرفتم فراموشش کنم
مایکی: میشه اون آهنگ رپه رو بذاری
ا/ت: کدوم؟
مایکی: اونی که حوس بو چشماش میگه.
چیفویو: اینو ابی سان خوندن؟
ا/ت: ابی حرمت داره از اینا نمی خونه. البته ...
مایکی: حرمت این آهنگ از همه ی آهنگا بیشتره!
چیفویو: عهههههه پس بیا مسابقه ی خوانندگی بذاریم.
مایکی: من هیچ وقت از این لوس بازی ها نمی کنم.
دراکن: دیگه برات رو غذا پرچم نمیذارم.
مایکی: بیااااااااا مسابقههههههههه بدیییییییییم
ادامه دارد....
خودتونو پاره نکنید.
دیگه سیع می کنم زود به زود پارت بدم.
راستی گفته بودید ازم اسکی رفتن.
باید بگم برام مهم نیس.
ولی دیگه جون سانزو اسکی نرید.
ایو تو پیج کوییتو و روبیکام تا پارت 5 گذاشته بودم. بعد یه اتفاقی افتاد که مجبور شدم پیجامو ببندم.
دعا کنید کسایی که از اون پیج ها اسکی رفتن اینجا رو پیدا نکنن.
ا/ت:میخوام ببرمتون شمال
سنجو:شمال؟
سانزو:نه جنوب.
سنجو: نمک
ا/ت: منضورم از شمال شمال ترین قسمت ایرانه.
کازوتورا: چرا؟ پایتختتونه؟
ا/ت: نوچ
کازوتورا: مگه مرض داریم بریم؟
ا/ت:تو تعطیلات 95 درصد ایرانی ها میرن شمال.اون 5 درصد دیگه یا باباشون حال نداره بره سفر یا شمالین.
*پرش زمانی به فردا ساعت 4 صبح
با قاشق و قابلمه استیل رفتم بالا سرشون.
* دینگ دونگ دانگ
ا/ت : بیدارشین کصخلااااااااااا
سانزو : شینهههه. باکا
ا/ت : خودتی مرتیکه. پاشین بریم اگه الان راه نیوفتیم تو ترافیک سنگین جاده چالوس گیر میکنیم.
ران: مگه ساعت چنده؟
ا/ت: ساعت 2 ظهرههه
همه استرس گرفتن سریع بلند شدن. درحال بدو بود در کل خونه بودن. یهو چیفویو ایستاد!
چیفویو:صبررررررررر کنیییییییییییییییید.
همه ایسادن و به چیفویو نگاه کردن:
چیفویو: الان که شبه!؟
همه به من نگاه کردن.
ا/ت: چیه؟
..........................سانسور
نمی خام دربارش حرف بزنم . ولی چندتا فحش ازشون یاد گرفتم.
سانزو: مرض داری.
ا/ت: خب چیکار کنم همونطور که گفتم اگه الان راه نیوفتیم تو ترافیک گیرمیکنیم.
یه اتوبوس باکارت کوکو اجاره کردم ولی بازم جای دارکن نشد همه هم به هم چسبیده بودن منم دراکن کاکوچو کیساکی و هانما رو سوار قوطی حلبی دوستم کردم (پراید)
پرش زمانی
همه توی اتوبوس ساکت بودن. مایکی به قوطی حلبی نگاه کرد. تو چشاش فشار خوردن رو دیدم.
مایکی: نمی خواین آهنگی چیزی بذارین.
ا/ت: عه خب باش.
نگاه کردم تو گوشیم.
عه ببینم چی دارم
آها پیداکردم
از ابوهت این آهنگ الهی همه پشماشون ریخته بود. چشماشون برق میزد از اون برق ها که تو انیمه ها هم هست دورشون بود.
مایکی هم که مست این آهنگ مولایی شده بود.
ضبت صوت:
عشق تو دروغ بود دیگه
دیگه نه دیگه نه من نه تو دیگه
میخوام عشقتو فراموش کنم
آتیشتو خاموش کنم
حوس تو چشمات میگه
برق روی لب هات میگه
عشقمو به بازی گرفتی
خانم منو اشتباه گرفتی.....
آهنگ تموم شد
مایکی: واو چقد رپر های شما خوبن.
چیفویو: شما ایرانی ها بازم از این محبت های الهی دارین؟
(ا/ت رو داریم که شوکه شده)
ا/ت:عه آره خب.
ضبت صوت:
انگشتای کشیدتو کش بده تا آخر من
بوسه ی داغمو بگیر تا که نیوفته از دهن
*چیفویو گوجه شد
شراب صد ساله ی من وقتشه کهههههه
بنوشمت
*چیفویو لبو شد
وقتشه اوریان تر بشم بپوشمت
بپوشمت
*چیفویو گوزید
........................................
آهنگ تموم شد
چیفویو: اسم این خواننده چی بود؟
ا/ت: آقای صداااااااا. ابی
چیفویو:آبی؟
ا/ت: نه اِبی.
دیدم چیفویو سریع کلشو برد تو گوشیش. منم فضولیم گل کرد. وقتی گوشیشو گذاشت کنا قایمکی برش داشتم.
وات د ف گالریش پره عکسا ابیه.
چرا. این بشر چی از ابی دیده؟
سریع رفتم تو لیست آهنگاش.
2 تا امینم
7 تا آهنگ آیدلی
30 تا ابییییییی!
کی وقت کرد دانلود کنه؟
اصلا مگه ابی اینقدر آهنگ خونده بود؟!!!!!
تصمیم گرفتم فراموشش کنم
مایکی: میشه اون آهنگ رپه رو بذاری
ا/ت: کدوم؟
مایکی: اونی که حوس بو چشماش میگه.
چیفویو: اینو ابی سان خوندن؟
ا/ت: ابی حرمت داره از اینا نمی خونه. البته ...
مایکی: حرمت این آهنگ از همه ی آهنگا بیشتره!
چیفویو: عهههههه پس بیا مسابقه ی خوانندگی بذاریم.
مایکی: من هیچ وقت از این لوس بازی ها نمی کنم.
دراکن: دیگه برات رو غذا پرچم نمیذارم.
مایکی: بیااااااااا مسابقههههههههه بدیییییییییم
ادامه دارد....
۷.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.