Death پارت اخر
یک سال از مرگ جیمین و جونگکوک میگذره زندگی ات بعد از مرگجیمین سخت شده نمیتونه خرج زندگی رو بده از صبح تا شب سرکار هست شب هم که میشه وقتی میرسه خونه چراغ ها خاموشه کارینا خواب ات از یک دختر شاد به یه دختر غمگین تبدیل شده بود
ویو ات
صبح بیدار شدم کنارم رو نگاه کردم کارینا خواب بود چکش کردم که حالش خوب باشه که بیدار شد
کارینا:عمه میخواین برین بیرون
ات:اره باید برم سر کار
کارینا:امروز نرین
ات:نمیشه مجبورم برم
{ات صبحانه رو آماده میکنه لباس هاش رو میپوشه میره سمت کارگاهی که توش کار میکرد}
ات:سلام
¿:سلام بازم که دیر اومدی کنار رئیس نرو بدجور اصبانیه
ات:اوکی
ویو ات
صبح بیدار شدم کنارم رو نگاه کردم کارینا خواب بود چکش کردم که حالش خوب باشه که بیدار شد
کارینا:عمه میخواین برین بیرون
ات:اره باید برم سر کار
کارینا:امروز نرین
ات:نمیشه مجبورم برم
{ات صبحانه رو آماده میکنه لباس هاش رو میپوشه میره سمت کارگاهی که توش کار میکرد}
ات:سلام
¿:سلام بازم که دیر اومدی کنار رئیس نرو بدجور اصبانیه
ات:اوکی
۳.۰k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.