افسوس که افسانه بود...!
✔️ نمیدانم، پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر، از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم ، سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
و او را بدست کودکی گستاخ و بازیگوش....
که او دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدینسان بشکند دائم سکوت ،
مرگبارم را ... ❗
نمی خواهم بدانم کوزه گر، از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم ، سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد
و او را بدست کودکی گستاخ و بازیگوش....
که او دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدینسان بشکند دائم سکوت ،
مرگبارم را ... ❗
۱.۵k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.