جلسه ی پنجم از منتظر شویم..!

بسم الله الرحمن الرحیم
شاید تویی که داری این حرف ها رو میشنوی تو یه مرحله یی باشی که بخوای خودتو تغییر بدی از جات بلند شده باشی اما باز پشیمون میشی درسته؟!دقیقا ما داریم الان در مورد اون اتفاقه اون چیزه که باید از دلت بپره بیرون و اون گنج با ارزشه تو دلت بیوفته حرف میزنیم!
برای خودت مشخصش کن که چرا؟!
که اگر پروفایلتو برداری میگن شاخ نیست؟!که مثلا این از اونت کم نشه؟!یا مثل بقیه نیستی؟!ترس از طرد شدن داری؟!عادت هات رو نمیتونی ترک کنی دلت نمیاد برای خدا بنده باشی؟!میگی زوده حالا بعداً؟!تو تا حالا اینکارارو کردی یا به گذشته ی حاوی گناه داشتی دیگه کار از کار گذشته و ...؟!
تا کی میخوای اینطور بمونی؟!
یه نگاه به خودت بنداز...ببین اصلا میتونی به کارات فکر کنی؟!اصلا میتونی با خدا ارتباط بگیری؟میتونی صدای اذان رو گوش کنی؟! میتونی ...
مگه تو چند بار قراره زندگی کنی؟!
شاید یه لحظه ی دیگه نباشیم!
قولت به خدا این بود بیای زمین و دنیا که خودتو از چشم خدا بندازی یا براش بندگی کنی؟!
به خودت بیا!
تو لازم داری به یه خلوت کامل با خدا و خودت!
بشین بگو خدا توبه از این که من اینکارو اینو اینو اینو انجام دادم..
بهم اراده بده که برم بالا،روحمو پاک کنم...
بگو که اراده بده غیر از تورو تو دلم پرت کنم بندازم بیرون!
کار آسونی نیست ولی اگه بخوای چرا میشه!

ژ.ا✍