عشق پیچیده
( پارت اول )
( از زبان ات )
مامانم از خواب بیدارم کرد و منم بلند شدم لباسای خوابمو در آوردم و رفتم سرویس و کارای لازم رو انجام دادم و در اومدم و بعد رفتم سر میز تا صبحونه بخورم و ...
ات: بابایی رفتیم کره قراره کجا بمونیم ؟
ب.ا : قراره خونه ی عموت بمونیم عزیزم
ات: واقعاااااااااا ؟
ب.ا : ^^ حالا چرا انقدر ذوق میکنی
م.ا : مرد تو نمیدونی این دختر دیلاق برای بچه ها میمیره
ب.ا : کدوم بچه ؟
م.ا و ات : 😶😶😐😐
ب.ا : آهاااااااااااا نیلا کوچولو رو میگی ؟
ات : پدر جان صبح بخیر :/
م.ا : ات لباساتو بر داشتی ، مسواک چی ، حوله و دستمال ، لوازم بهداشتی ؟ ، روتین پوستیت ؟....
ات : مامااااااااااااااااان نفسسسسسسسسس بگیرررررررررررر بله مامان برداشتم همه رو
ب.ا : زود باشین تند تند بخورین ، وایسا وایسا سوبین کو ؟
ات : خوابه 🤝
م.ا : واقعا یادت نبود سوبین هم وجود داره ؟
ب.ا : :/ ها ؟
م.ا : اصن هیچی ولش، ات دخترم برو سوبین رو از خواب بیدار کن
ات: ماماننننننن ، من چراااااا میدونی که دیروز دعوا کردیم
ب.ا: مامانتو نمیشناسی ؟ میخواد آشتیتون بده زود آشتی کنین هااااااا
ات : باشه :/
( از زبان ات )
رفتم اون کله خر رو بیدار کنم که ...
گایز ببخشید یادم رفت سوبین برادر ات هست اسمش توی معرفی نبود واقعا معذرت میخوام یادم رفت ؛)
خب خب شرطا
لایک : ۲۰
کامنت : ۱۰
( از زبان ات )
مامانم از خواب بیدارم کرد و منم بلند شدم لباسای خوابمو در آوردم و رفتم سرویس و کارای لازم رو انجام دادم و در اومدم و بعد رفتم سر میز تا صبحونه بخورم و ...
ات: بابایی رفتیم کره قراره کجا بمونیم ؟
ب.ا : قراره خونه ی عموت بمونیم عزیزم
ات: واقعاااااااااا ؟
ب.ا : ^^ حالا چرا انقدر ذوق میکنی
م.ا : مرد تو نمیدونی این دختر دیلاق برای بچه ها میمیره
ب.ا : کدوم بچه ؟
م.ا و ات : 😶😶😐😐
ب.ا : آهاااااااااااا نیلا کوچولو رو میگی ؟
ات : پدر جان صبح بخیر :/
م.ا : ات لباساتو بر داشتی ، مسواک چی ، حوله و دستمال ، لوازم بهداشتی ؟ ، روتین پوستیت ؟....
ات : مامااااااااااااااااان نفسسسسسسسسس بگیرررررررررررر بله مامان برداشتم همه رو
ب.ا : زود باشین تند تند بخورین ، وایسا وایسا سوبین کو ؟
ات : خوابه 🤝
م.ا : واقعا یادت نبود سوبین هم وجود داره ؟
ب.ا : :/ ها ؟
م.ا : اصن هیچی ولش، ات دخترم برو سوبین رو از خواب بیدار کن
ات: ماماننننننن ، من چراااااا میدونی که دیروز دعوا کردیم
ب.ا: مامانتو نمیشناسی ؟ میخواد آشتیتون بده زود آشتی کنین هااااااا
ات : باشه :/
( از زبان ات )
رفتم اون کله خر رو بیدار کنم که ...
گایز ببخشید یادم رفت سوبین برادر ات هست اسمش توی معرفی نبود واقعا معذرت میخوام یادم رفت ؛)
خب خب شرطا
لایک : ۲۰
کامنت : ۱۰
۲.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.