Promise🦢🐾 p¹⁹
سوکجین « برادران و خواهران عزیز تشریف بیارین شام آمادس
جونگکوک « هیونگ این طرز صدا زدنت نرمال نیستا....
یونهی « چطور؟ •-•
نامجون « آخه بچم راست میگه تو خوابگاه که بودیم مارو اینطوری صدا میکرد...
جین « گرفتن دهن نامی....در گوشش زمزمه کردن* آبرو منو جلو زن و بچه نبر •-•
نامجون خنده ای کرد و سرش. و تکون داد....
همگی پشت میز نشستند....که زنگ در به صدا دراومد...همگی بهم با تعجب نگا کردند که اعضای تی اکس تی و پسرا باهم داد زدند... « پی دی نیم!
دخترا چپ چپ همدیگه رو نگاه میکردند و به پسرا که با شوق به سمت در میرفتند با تعجب نگاه میکردند....
جیمین « عررررر پی دی نیم جونممم ಥ‿ಥ
جین « هیونگ عصیصم سلامممممم
پی دی نیم « سلام بر اهل بیگ هیت....خب آشپز کی بوده؟
تهجین « ما
پی دی نیم « به بهههههه کوچولو های بیگ هیت (تی اکس تی) هم که اینجایین
یونجون « سلامممم هیونگ جانممم
نیم ساعت بعد//
یونهی « اعممم آقایون محترم نمیخواید بیاین بخدا غذا یخ کرد 눈_눈
پی دی نیم « اهم بریم تا بانوان گرامی مارو...عهههههه وایسین ایشون که هانول همسر نامیه...شما دو عزیز کی باشین؟
جونگکوک « هیونگ این طرز صدا زدنت نرمال نیستا....
یونهی « چطور؟ •-•
نامجون « آخه بچم راست میگه تو خوابگاه که بودیم مارو اینطوری صدا میکرد...
جین « گرفتن دهن نامی....در گوشش زمزمه کردن* آبرو منو جلو زن و بچه نبر •-•
نامجون خنده ای کرد و سرش. و تکون داد....
همگی پشت میز نشستند....که زنگ در به صدا دراومد...همگی بهم با تعجب نگا کردند که اعضای تی اکس تی و پسرا باهم داد زدند... « پی دی نیم!
دخترا چپ چپ همدیگه رو نگاه میکردند و به پسرا که با شوق به سمت در میرفتند با تعجب نگاه میکردند....
جیمین « عررررر پی دی نیم جونممم ಥ‿ಥ
جین « هیونگ عصیصم سلامممممم
پی دی نیم « سلام بر اهل بیگ هیت....خب آشپز کی بوده؟
تهجین « ما
پی دی نیم « به بهههههه کوچولو های بیگ هیت (تی اکس تی) هم که اینجایین
یونجون « سلامممم هیونگ جانممم
نیم ساعت بعد//
یونهی « اعممم آقایون محترم نمیخواید بیاین بخدا غذا یخ کرد 눈_눈
پی دی نیم « اهم بریم تا بانوان گرامی مارو...عهههههه وایسین ایشون که هانول همسر نامیه...شما دو عزیز کی باشین؟
۵۱.۷k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.