پارت ۵
مهمین دلیل نمیان
من گفتم: اها انشالله خوب شن . بفرماید داخل 😁
《خنده زورکی》
وارد خونه شدن ...
رفتم به شمت آشپز خونه
رفتم شیرینی وظرف برداشتم و بردم برای مهمان ها اول به آقای کیم تعارف کردم بعد به تهیونگ
تهیونگ خیلی بد منو نگاه میکرد.
بعد تهیونگ گفت: چطورید خانم ا/ت
منم گفتم : خوبم 😒
تهیونگ گفت :شنیدم تو مدرسه ما قبول شدی . امتحانتو چند شدی؟
گفتم :شدم ۹۷ 🤨چرت پرسیدی؟
ته: اه هاهاها😅😅😅 چقدر کم شد دلیل نمیان
من گفتم: اها انشالله خوب شن . بفرماید داخل 😁
《خنده زورکی》
وارد خونه شدن ...
رفتم به شمت آشپز خونه
رفتم شیرینی وظرف برداشتم و بردم برای مهمان ها اول به آقای کیم تعارف کردم بعد به تهیونگ
تهیونگ خیلی بد منو نگاه میکرد.
بعد تهیونگ گفت: چطورید خانم ا/ت
منم گفتم : خوبم 😒
تهیونگ گفت :شنیدم تو مدرسه ما قبول شدی . امتحانتو چند شدی؟
گفتم :شدم ۹۷ 🤨چرت پرسیدی؟
ته: اه هاهاها😅😅😅 چقدر کم شدی
من گفتم: اها انشالله خوب شن . بفرماید داخل 😁
《خنده زورکی》
وارد خونه شدن ...
رفتم به شمت آشپز خونه
رفتم شیرینی وظرف برداشتم و بردم برای مهمان ها اول به آقای کیم تعارف کردم بعد به تهیونگ
تهیونگ خیلی بد منو نگاه میکرد.
بعد تهیونگ گفت: چطورید خانم ا/ت
منم گفتم : خوبم 😒
تهیونگ گفت :شنیدم تو مدرسه ما قبول شدی . امتحانتو چند شدی؟
گفتم :شدم ۹۷ 🤨چرت پرسیدی؟
ته: اه هاهاها😅😅😅 چقدر کم شد دلیل نمیان
من گفتم: اها انشالله خوب شن . بفرماید داخل 😁
《خنده زورکی》
وارد خونه شدن ...
رفتم به شمت آشپز خونه
رفتم شیرینی وظرف برداشتم و بردم برای مهمان ها اول به آقای کیم تعارف کردم بعد به تهیونگ
تهیونگ خیلی بد منو نگاه میکرد.
بعد تهیونگ گفت: چطورید خانم ا/ت
منم گفتم : خوبم 😒
تهیونگ گفت :شنیدم تو مدرسه ما قبول شدی . امتحانتو چند شدی؟
گفتم :شدم ۹۷ 🤨چرت پرسیدی؟
ته: اه هاهاها😅😅😅 چقدر کم شدی
۲۹.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.