فیک جونگ کوک ( پایان خوب ) پارت ۱۶
_ لونا مهمتره
_ پس الان اونو انتخاب می کنی
مطمئنی ؟
_ آره اون الان داره خونریزی میکنه
نمی تونم بیام پیش تو
_ باشه
به تصمیمت احترام میزارم
فقط از این به بعد دیگه با لونا قرار بزار بجای من
( قطع می کنه )
________________________
( ویو ا/ت )
احمقانه ترین تصمیمی بود که توی کل زندگیم گرفته بودم
باید طبق نقشه پیش می رفتم با یه خودکشی جعلی
ولی خب یه درصدم احتمال نمی دادم باردار باشم
به معنای واقعی کلمه بدبختمممم
نمی دونم به وضعیت الانم بخندم یا گریه بکنم
چه غلطی بکنممم
نمی تونم بهش بگم
ولی خب دوست دارم ازش بچه داشته باشم
________________________
۸ ماه بعد ( کره ) ( خونه ا/ت )
بیش بچه ها بودم
یه دختر و یه پسر
پسرش انقدر شبیه خودش شده بود انگار همه چیش و از روی خودش کپی کرده بودن
و اون یکیم شبیه خودم شده بود
دوست دارم کل روز بهشون نگاه بکنم
درحال نگاه کردن بهشون بودم که
صدای در و شنیدم
رفتم سمت در و در و باز کردم
امکان نداره جونگ کوک بود
_ سلام
_ سلام
_ ا/ت
_ اینجا چیکار می کنی
_ حق ندارم ببینمت
_ طبیعتا نه
بعد هفت ماه که تازه فهمیدی بهت خیانت کرده میای پیش من
توی این هشت ماه یه پیامم ندادی
من لباس دسته دوم نیستم که هر موقع چیزی نداری بپوشی میای سمت من
_ ا/ت من معذرت می خوام
هرکسی جای من بود همون انتخاب و می کرد
_ ببین جونگ کوک من یکم مریضم
خودت فقط برو
( صدای دوتاشون بلد میشه )
_ این صدای بچه های کیه
_ به تو چه
_ ا/ت بگو
( میاد داخل خونه )
_ جونگ کوکا .....
_ پس الان اونو انتخاب می کنی
مطمئنی ؟
_ آره اون الان داره خونریزی میکنه
نمی تونم بیام پیش تو
_ باشه
به تصمیمت احترام میزارم
فقط از این به بعد دیگه با لونا قرار بزار بجای من
( قطع می کنه )
________________________
( ویو ا/ت )
احمقانه ترین تصمیمی بود که توی کل زندگیم گرفته بودم
باید طبق نقشه پیش می رفتم با یه خودکشی جعلی
ولی خب یه درصدم احتمال نمی دادم باردار باشم
به معنای واقعی کلمه بدبختمممم
نمی دونم به وضعیت الانم بخندم یا گریه بکنم
چه غلطی بکنممم
نمی تونم بهش بگم
ولی خب دوست دارم ازش بچه داشته باشم
________________________
۸ ماه بعد ( کره ) ( خونه ا/ت )
بیش بچه ها بودم
یه دختر و یه پسر
پسرش انقدر شبیه خودش شده بود انگار همه چیش و از روی خودش کپی کرده بودن
و اون یکیم شبیه خودم شده بود
دوست دارم کل روز بهشون نگاه بکنم
درحال نگاه کردن بهشون بودم که
صدای در و شنیدم
رفتم سمت در و در و باز کردم
امکان نداره جونگ کوک بود
_ سلام
_ سلام
_ ا/ت
_ اینجا چیکار می کنی
_ حق ندارم ببینمت
_ طبیعتا نه
بعد هفت ماه که تازه فهمیدی بهت خیانت کرده میای پیش من
توی این هشت ماه یه پیامم ندادی
من لباس دسته دوم نیستم که هر موقع چیزی نداری بپوشی میای سمت من
_ ا/ت من معذرت می خوام
هرکسی جای من بود همون انتخاب و می کرد
_ ببین جونگ کوک من یکم مریضم
خودت فقط برو
( صدای دوتاشون بلد میشه )
_ این صدای بچه های کیه
_ به تو چه
_ ا/ت بگو
( میاد داخل خونه )
_ جونگ کوکا .....
۶.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.