من فقط یه فن گرل بودم(:💜《14》
"از زبون میساکی"
همه داشتیم توی جنگل راه میرفتیم نزدیکای ظهر بود و به شدت خسته بودیم خیلی جنگل ترسناکیه انگار نه انگار ظهره چقدر سرده:))))))
همینجوری تو فکر بودم که پام پیچ خورد داشتم میافتادم
که تو بغل یه نفر فرو رفتم چشمامو از ترس بسته بودم
M:هر کی هستی فقط نزار بیفتم......
کوکی:نترس گرفتمت
با صداش فهمیدم کوکیه بدون هیچ حرفی از بغلش بیرون اومدم.
نامجون:خب بچه ها بشنیم اینجا یکم استراحت کنیم و یه چیزی بخوریم بعد راه بیوفتیم....
تهیونگ:موافقم
جیهوپ:باید آتیش درست کنیم
جین:آره ولی الان نه شب
جیهوپ:اوک
جین:شما بشینید من یه چیزی بهتون بدم.
همه:اوکی مرسی((((:
بعد از خوردن یه چیزی😁
نامجون:خب راه بیوفتیم؟
همه:آره بریم
"غروب"
یونگی:خب داره شب میشه
جیهوپ:آره باید بریم چوب جمع کنیم
نامی:خب من تقسیم بندی میکنم
منو جین
تهیونگ و جونگ کوک
جیهوپ و یونگی
میساکی و جیمین
همه:اوکی
::از زبون جیمین::
رفتیم مشغول چوب جمعکردن شدیم انقدر حواسم به چوب جمع کردن بود نفهمیدم کی میساکی دور شد
جیمین:میییسساااااااااااکییییییییییی (با داده دنبال گشتن)
صدایی نیومد
جیمین:میسااااااکییییییی تروخدا جواب بدههه(با داد و کمی بغض)
اعضا با داد جیمین خودشونو بهش رسوندن
تهیونگ:جیمین چی شده؟
جیمین:داشتم چوب جمع میکردم حواسم نبود یه دفه دیدم میساکی نیستش........
نامجون:عب نداره همه دنبالش میگردیم پیداش میکنیم هر کی هم پیداش کرد ۳ تا صوت بزنه:)))))
همه:اوکی
*از زبون میساکی*
با جیمین مشغول چوب جمع کردن بودیم که یدفعه به خودم اومدم(چقد اینا به خودشون میان من سالی یه بار به خودم نمیام😂)دیدم جیمین نیست خیلی ترسیده بودم
نشستم یه گوشه خودمو جمع کردم و باصدای آروم شروع کردم به گریه کردن......
"داشتم از نگرانی میمردم.....اگه.....گم میشد چی؟؟؟؟؟؟یعنی....دیگه....نبود؟؟؟نه.....نههههههه....اون نمیتونه گم شه .......مگه نه؟؟؟؟؟.....نمیتونه.....آره نمیتونه من هر جور شده پیداش میکنم اون خیلی وقته از من گم شده نمیخوام واقعا گم بشه"
_جئون جونگکوک
یه توضیح راجب جمله پایانی:
::خب جونگ کوک گفت ازم گم شده یعنی چی؟ فرانسوی ها وقتی دلشون واسه یکی تنگ شه میگن ازم گم شده و منظور کوک اینه دلم براش خیلی وقته تنگ شده::
پایان پارت《14》
امیدوارم خوشتون اومده باشه:)))))))
راستی اسمات کنم؟؟؟؟؟؟
یعنی پارت اسمات داشته باشه؟
خودم نمیدونم هر چی شما بگید
ولی پارت اسمات پی وی احتمالا باید بگم دوستم بنویسه من اصن بلد نیستم........
(یس ایم گود گرل🤟🏼😌)
ولی حتما بگید
ولی اسمات به فیک من نمیخوره چون بیشتر عاشقانست تا اسماتو رابطه ای و اینا.......دیگه خودتون میدونین
سارانگهه همه ی اونی هام و نونا هام :)))))))
کیوت منید
راستی لباس میساکی تو کل جنگل (اسلاید ۲)
همه داشتیم توی جنگل راه میرفتیم نزدیکای ظهر بود و به شدت خسته بودیم خیلی جنگل ترسناکیه انگار نه انگار ظهره چقدر سرده:))))))
همینجوری تو فکر بودم که پام پیچ خورد داشتم میافتادم
که تو بغل یه نفر فرو رفتم چشمامو از ترس بسته بودم
M:هر کی هستی فقط نزار بیفتم......
کوکی:نترس گرفتمت
با صداش فهمیدم کوکیه بدون هیچ حرفی از بغلش بیرون اومدم.
نامجون:خب بچه ها بشنیم اینجا یکم استراحت کنیم و یه چیزی بخوریم بعد راه بیوفتیم....
تهیونگ:موافقم
جیهوپ:باید آتیش درست کنیم
جین:آره ولی الان نه شب
جیهوپ:اوک
جین:شما بشینید من یه چیزی بهتون بدم.
همه:اوکی مرسی((((:
بعد از خوردن یه چیزی😁
نامجون:خب راه بیوفتیم؟
همه:آره بریم
"غروب"
یونگی:خب داره شب میشه
جیهوپ:آره باید بریم چوب جمع کنیم
نامی:خب من تقسیم بندی میکنم
منو جین
تهیونگ و جونگ کوک
جیهوپ و یونگی
میساکی و جیمین
همه:اوکی
::از زبون جیمین::
رفتیم مشغول چوب جمعکردن شدیم انقدر حواسم به چوب جمع کردن بود نفهمیدم کی میساکی دور شد
جیمین:میییسساااااااااااکییییییییییی (با داده دنبال گشتن)
صدایی نیومد
جیمین:میسااااااکییییییی تروخدا جواب بدههه(با داد و کمی بغض)
اعضا با داد جیمین خودشونو بهش رسوندن
تهیونگ:جیمین چی شده؟
جیمین:داشتم چوب جمع میکردم حواسم نبود یه دفه دیدم میساکی نیستش........
نامجون:عب نداره همه دنبالش میگردیم پیداش میکنیم هر کی هم پیداش کرد ۳ تا صوت بزنه:)))))
همه:اوکی
*از زبون میساکی*
با جیمین مشغول چوب جمع کردن بودیم که یدفعه به خودم اومدم(چقد اینا به خودشون میان من سالی یه بار به خودم نمیام😂)دیدم جیمین نیست خیلی ترسیده بودم
نشستم یه گوشه خودمو جمع کردم و باصدای آروم شروع کردم به گریه کردن......
"داشتم از نگرانی میمردم.....اگه.....گم میشد چی؟؟؟؟؟؟یعنی....دیگه....نبود؟؟؟نه.....نههههههه....اون نمیتونه گم شه .......مگه نه؟؟؟؟؟.....نمیتونه.....آره نمیتونه من هر جور شده پیداش میکنم اون خیلی وقته از من گم شده نمیخوام واقعا گم بشه"
_جئون جونگکوک
یه توضیح راجب جمله پایانی:
::خب جونگ کوک گفت ازم گم شده یعنی چی؟ فرانسوی ها وقتی دلشون واسه یکی تنگ شه میگن ازم گم شده و منظور کوک اینه دلم براش خیلی وقته تنگ شده::
پایان پارت《14》
امیدوارم خوشتون اومده باشه:)))))))
راستی اسمات کنم؟؟؟؟؟؟
یعنی پارت اسمات داشته باشه؟
خودم نمیدونم هر چی شما بگید
ولی پارت اسمات پی وی احتمالا باید بگم دوستم بنویسه من اصن بلد نیستم........
(یس ایم گود گرل🤟🏼😌)
ولی حتما بگید
ولی اسمات به فیک من نمیخوره چون بیشتر عاشقانست تا اسماتو رابطه ای و اینا.......دیگه خودتون میدونین
سارانگهه همه ی اونی هام و نونا هام :)))))))
کیوت منید
راستی لباس میساکی تو کل جنگل (اسلاید ۲)
۱۵.۷k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.