MY ONLY LOVE
با شروع اهنگ مورد علاقش شروع کرد به زمزمه کردن متن اهنگ، همراه با ریتم اهنگ داشت سرش رو هم تکون میداد و براش لذت بخش بود.
پسر که به در آشپزخونه تکیه داده بود به دختر نگاه میکرد، دخترک قصهی ما شروع کرد به خوندن
Do i call you my boyfriend or call you my ex
Call you a love or do i call you a friend
بعد از چند دقیقه پسر خیلی آروم نزدیک دختر شد و اون رو از پشت بغل کرد.
-به نظرم میتونی من رو boyfriend صدا بزنی
ا.ت که متوجه دستهای مردونهی دورش شده بود لبخندی زد و سرش رو به پشت برگردوند و بوسه ای کوتاه روی خط فک پسر گذاشت.
+چشم جناب جئون، امر دیگه؟ *خنده
-راستی یه بوس دیگه هم میخوام
ا.ت بوسه ای روی لپ دوست پسرش گذاشت.
-اونجا نه خانم کیم!
و خیلی اروم نزدیک دختر شد و بوسه ای روی لبهای اون گذاشت
-میدونستی خیلی دوستت دارم، درسته؟
+منم دوستت دارم، بیشتر از هرکسی هم دوستت دارم.
پسر دوباره بوسه ای لطیف اما عمیق روی لبهای دختر قرار داد.
دستهاش رو دور کمر دختر حلقه کرده بود و به چشمهای مشکی رنگ اون خیره شده بود.
+هی جئون الان مهمون ها میان بزار کارمو انجام بدم.
-خب من بغلت میکنم تو هم کارتو انجام بده.
+نمیشه..
-چرا؟
+چون تو باعث میشی حواسم پرت بشه.
با شنیدن این حرف پسر خندهی کوتاهی کرد و بوسه ای روی گونه دختر گذاشت.
-خب نمیتونم این درخواست رو قبول کنم چون یکم سخته، میدونی که پرنسس؟
دختر با لقب همیشگیش لبخندی زد و سرش رو تکون داد، دوباره به سمت میز برگشت تا سالاد رو درست کنه، پسر هم دوباره دستاش رو دور کمر دختر حلقه کرد و سرش رو روی شونهی دختر قرار داد.
صدای خنده اون دو نفر کل اون خونه رو فرا گرفته بود و این عشق بین اون دو نفر بود که هرچیزی رو زیباتر میکرد.
#جونگ_کوک
#تکپارتی
امیدوارم که خوشتون اومده باشه توت فرنگیام🍓
پسر که به در آشپزخونه تکیه داده بود به دختر نگاه میکرد، دخترک قصهی ما شروع کرد به خوندن
Do i call you my boyfriend or call you my ex
Call you a love or do i call you a friend
بعد از چند دقیقه پسر خیلی آروم نزدیک دختر شد و اون رو از پشت بغل کرد.
-به نظرم میتونی من رو boyfriend صدا بزنی
ا.ت که متوجه دستهای مردونهی دورش شده بود لبخندی زد و سرش رو به پشت برگردوند و بوسه ای کوتاه روی خط فک پسر گذاشت.
+چشم جناب جئون، امر دیگه؟ *خنده
-راستی یه بوس دیگه هم میخوام
ا.ت بوسه ای روی لپ دوست پسرش گذاشت.
-اونجا نه خانم کیم!
و خیلی اروم نزدیک دختر شد و بوسه ای روی لبهای اون گذاشت
-میدونستی خیلی دوستت دارم، درسته؟
+منم دوستت دارم، بیشتر از هرکسی هم دوستت دارم.
پسر دوباره بوسه ای لطیف اما عمیق روی لبهای دختر قرار داد.
دستهاش رو دور کمر دختر حلقه کرده بود و به چشمهای مشکی رنگ اون خیره شده بود.
+هی جئون الان مهمون ها میان بزار کارمو انجام بدم.
-خب من بغلت میکنم تو هم کارتو انجام بده.
+نمیشه..
-چرا؟
+چون تو باعث میشی حواسم پرت بشه.
با شنیدن این حرف پسر خندهی کوتاهی کرد و بوسه ای روی گونه دختر گذاشت.
-خب نمیتونم این درخواست رو قبول کنم چون یکم سخته، میدونی که پرنسس؟
دختر با لقب همیشگیش لبخندی زد و سرش رو تکون داد، دوباره به سمت میز برگشت تا سالاد رو درست کنه، پسر هم دوباره دستاش رو دور کمر دختر حلقه کرد و سرش رو روی شونهی دختر قرار داد.
صدای خنده اون دو نفر کل اون خونه رو فرا گرفته بود و این عشق بین اون دو نفر بود که هرچیزی رو زیباتر میکرد.
#جونگ_کوک
#تکپارتی
امیدوارم که خوشتون اومده باشه توت فرنگیام🍓
۴۹۱
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.