سلام بریم برای فیک
ات ویو :
سلام من آن هستم ۲۶ سالمه
ما خانواده ثروتمندی بودیم پدرم
قمار کرد و همه چیز رو داد رفت
توی اتاقم بودم داشتم گوشی میدیدم که یه دفعه پدرم اومد
پدر ات : پاشو وسایلتو جم کن
ات : کجا بیام بابا
پدر ات : به من نگو بابا ه.ر.زه وسایلت رو جمع کن بیا
ات: باش
با گریه وسایلم رو جمع کردم رفتم پایین بابا دم در بود رفتم پیشش که دیدم یک ماشین سیاه دم دره
که اون پسره که انگار رییسشون به
نظر میومد
گفت : سوار شو
لایک و فالو کنید تا پارت بعدی
سلام من آن هستم ۲۶ سالمه
ما خانواده ثروتمندی بودیم پدرم
قمار کرد و همه چیز رو داد رفت
توی اتاقم بودم داشتم گوشی میدیدم که یه دفعه پدرم اومد
پدر ات : پاشو وسایلتو جم کن
ات : کجا بیام بابا
پدر ات : به من نگو بابا ه.ر.زه وسایلت رو جمع کن بیا
ات: باش
با گریه وسایلم رو جمع کردم رفتم پایین بابا دم در بود رفتم پیشش که دیدم یک ماشین سیاه دم دره
که اون پسره که انگار رییسشون به
نظر میومد
گفت : سوار شو
لایک و فالو کنید تا پارت بعدی
۴.۵k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳