از آمریکا اومدم خیلی خسته بودم سریع ماشین رو که از قبل من
از آمریکا اومدم خیلی خسته بودم سریع ماشین رو که از قبل منشیه شخصیم برام آماده کرده بود سوار شدم و به برجی که پدرم ساخته بود رفتم از قبل از پدرم خواسته بودم که طبقه آخرش رو برام آماده کنه وختی رسیدم ماشینم رو داخل پارکینگ پارک کردم و وختی دکمه ی آسانسور رو زدم یک پسر خوش قیافه با تیپ خیلی خفن از آسانسور اومد بیرون سرم رو انداختم پایین و وارد آسانسور شدم .....
درو باز کردم وارد شدم خونه مدرن و شیک بود
وسایلام و جاسازی کردم ساعت 10بود یه دوش گرفتم و خوابیدم
با صدای زنگ از خواب بیدار شدم و آماده شدم برای رفتن به شرکت یک لباس مشکی شیک و یک کفش پاشنه بلند قرمز و یک روژ هم رنگ کفشام زدم و کتم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون
وارد شرکت شدم و دکمه ی آسانسور رو زدم باید تا طبقه ی چهلم صبر میکردم این شد که گوشیمو از کیفم در آوردم و چکش کردم همینطور که سرم تو گوشیم بود در آسانسور باز شد و من بدونه اینکه به جلو نگاه کنم حرکت کردم
یه یکفعه خوردم به یک نفر و گوشیم از دستم اوفتاد و وختی خواستم بخورم زمین دور کمرم رو گرفت و اوفتادم بغلش زود خودمو از بغلش بیرون اوردم نگاهی بش کردم همون پسره دیشبی بود
خودمو جمع و جور کردم و بش گفتم هی هواست کجاست ؟
با حالت نگرانی گفت-گوشیتون
خم شدم تا گوشیمو بیارم اون هم همزمان با من خم شد و صورتامون با فاصله ی خیلی کمی رو به روی هم قرار گرفت
سریع خودمو بالا اوردم و از آسانسور خارج شدم
با راهنمایی منشی وارد اتاق آقای رانگ یعنی عموم شدم
-وای نانا چه بزرگو زیبا شدی اصلا عوض شدی
-ممنون عمو جاااااااااان لطف دارید
بعد از کلی خوش و بش به عمو گفتم که زودتر برم و اون گروه رو که قراره استایلستشون بشم ببینم
با راهنمایی منشی نزدیک دری شدم که روش نوشته بود BTS
درو باز کردم وارد شدم خونه مدرن و شیک بود
وسایلام و جاسازی کردم ساعت 10بود یه دوش گرفتم و خوابیدم
با صدای زنگ از خواب بیدار شدم و آماده شدم برای رفتن به شرکت یک لباس مشکی شیک و یک کفش پاشنه بلند قرمز و یک روژ هم رنگ کفشام زدم و کتم رو پوشیدم و از خونه زدم بیرون
وارد شرکت شدم و دکمه ی آسانسور رو زدم باید تا طبقه ی چهلم صبر میکردم این شد که گوشیمو از کیفم در آوردم و چکش کردم همینطور که سرم تو گوشیم بود در آسانسور باز شد و من بدونه اینکه به جلو نگاه کنم حرکت کردم
یه یکفعه خوردم به یک نفر و گوشیم از دستم اوفتاد و وختی خواستم بخورم زمین دور کمرم رو گرفت و اوفتادم بغلش زود خودمو از بغلش بیرون اوردم نگاهی بش کردم همون پسره دیشبی بود
خودمو جمع و جور کردم و بش گفتم هی هواست کجاست ؟
با حالت نگرانی گفت-گوشیتون
خم شدم تا گوشیمو بیارم اون هم همزمان با من خم شد و صورتامون با فاصله ی خیلی کمی رو به روی هم قرار گرفت
سریع خودمو بالا اوردم و از آسانسور خارج شدم
با راهنمایی منشی وارد اتاق آقای رانگ یعنی عموم شدم
-وای نانا چه بزرگو زیبا شدی اصلا عوض شدی
-ممنون عمو جاااااااااان لطف دارید
بعد از کلی خوش و بش به عمو گفتم که زودتر برم و اون گروه رو که قراره استایلستشون بشم ببینم
با راهنمایی منشی نزدیک دری شدم که روش نوشته بود BTS
۱۴.۲k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.