خویشفرمائی گرائی ، فرآوریشیوه ای (یک شیوهء تولیدی) است که
خویشفرمائی گرائی ، فرآوریشیوه ای (یک شیوهء تولیدی) است که در آن ، همهء مردم (بجز کودکان و نوجوانان) ، دارای سرمایه هستند ، و هرکس برای خودش «ارزش آفرینی» می کند ؛ و بهره کشی انسان از انسان را نمی توان در این فرآوریشیوه یافت . بواژگانی دیگر ، در این فرآوریشیوه ، «مزدبگیر» (کارگر یا کارمند) ، «برده» ، و یا «رعیت» را نمی توان یافت . خویشفرماها ، به دو شیوه میتوانند «کنش سودآورشی» (فعالیت اقتصادی) خود را انجام بدهند:
1- به تنهائی
مانند کسی که یک فروشگاه بیست متری برپا می کند و خودش بتنهائی در فروشگاهش ، به فروش کالاهایش می پردازد
2- با همیاری خویشفرمایان دیگر
چند خویشفرما می توانند سرمایه های خودشان را روی هم بگذارند ، و با همیاری هم ، یک کارگاه یا کارخانه را برپا (تاسیس) کنند ، و در آن سرگرم کار شوند.
یک خواربارفروش که سرمایهء خود را برای خرید «فروشگاه و کالاهای فروشگاهش» هزینه می کند ، و خود به تنهائی به فروش کالاهایش می پردازد ، یک خویشفرماست . اگر بجای یک نفر ، دو یا چند نفر با هم ، چنین فروشگاهی را باز کنند و خودشان به فروش کالاهایشان بپردازند ، آنها یک «رسه داری همیاریانه (شرکت تعاونی) خویشفرمائی» را پدید آورده اند . ولی اگر آن خویشفرما ، و یا آن چند خویشفرما ، یک یا چند مزدبگیر را بکار بگیرند (استخدام کنند) ، به مزدبگیردارانی {سرمایه دارانی} کوچک دگرش خواهند یافت (تبدیل خواهند شد).
خویشفرمایانی هم هستند که «یاری های» (خدمات) خود را می فروشند ؛ نمونه ای از این گونه خویشفرمایان ، تاکسی داران گرامی هستند که هم دارای تاکسی خودشان هستند ، و هم خود با این تاکسی به جابجا کردن شهروندان می پردازند . همچنین ، یک پزشک که در درمانکدهء (مطب) خودش ، بتنهائی به کار پزشکی می پردازد ، و همچنین یک «اندزه دان» (مهندس) ، یا یک دادشناس (وکیل) که بتنهائی در کارکدهء (دفتر) خود کار می کنند نیز ، از خویشفرمایان هستند . اکنون بخوبی آشکار می شود که هریک از ما در درازای (طول) روز ، از خویشفرمایان فراوانی ، کالاها یا «یاری های» (خدمات) بارهء (مورد) نیاز خودمان را خریداری می کنیم.
««خویشفرمائی گرائی» ، از پیرامون سال 11000 پ. {پیشازادروز} (قبل میلاد) ، همگاه با دستیابی انسان به فناوری «نوسنگی» در «تپه آسیاب» { در پدفراز (جنوب) شهر امروزی کرمانشاه } پدید آمد . فناوری «نوسنگی» ، هنگامی پدید آمد که انسان به فناوری های «کشاورزی» ، «دامپروری» و «ساخت خانه های سنگی یا خشتی و آجری» دست یافت ؛ و از گردآوری دانه های خودروئیدهء گندم و جو و ... ، و شکار کردن جانوران کوهستان ، و کوچ های بهاره و پائیزه رهائی یافت . با پیشرفت فناوری و پدید آمدن هنگامه های (دوره های) «مس – سنگی» ، «برنز» ، و «آهن» ، «خویشفرمائی گرائی» همچنان پایدار ماند ، ولی با تازش های «سامی تبارها» ، «یونانی تبارها» ، «ترک ها» و «عرب های حجاز» به «ایران» ، سرانجام «خویشفرمائی گرائی» که تنها در ایران هنوز برپا مانده بود ، از سال 650 به زور شمشیر از ایران برچیده شد ، و بجای آن «برده دار سالاری» برپاشد . سپس در سال 301 زادروزی (میلادی) ، دیوکلتین (امپراتور روم) با پدید آوردن دگرش هائی (تغییراتی) کوچک در «برده دار سالاری» ، «رعیت دار سالاری» را پدید آورد ؛ و سرانجام «مزدبگیردارسالاری» {سرمایه داری} که در سال 1300 زادروزی (میلادی) در فلورانس ایتالیا جوانه زده بود ، رفته رفته (بتدریج) ، به دیگر جاهای دنیا نیز رخنه کرد .
آنچه که در هر سه فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) بالا ، بی دگرش (بی تغییر) مانده است ؛ بی سرمایه ماندن مردم است ، که از آغاز برپا شدن «برده دارسالاری» به زور شمشیر ، پدید آمده است . آنچه که آشکار است ، فرآوریشیوهء سپسین (بعدی) جهان ، باید «خویشفرمائی گرائی» باشد . بدین مینو (معنی) که سرمایه های به زور گرفته شده از نیاکان ما مردم جهان ، به ما فرزندان آنها پس داده شود . یادآوری می کنم که همهء نابسامانیهای جهان امروز ، از نبود ترازش (تعادل) در پخشبندی (توزیع) سرمایه ها میان مردم پدید آمده است . برپایهء آمار سازمان جهانی آکسفام ، 82 درصد ثروت جهان ، در اختیار تنها یک درصد از جمعیت کره زمین است.
من بر این باورم که تنها راه شدنی (ممکن) برای برونرفت از آشوبی که جهان امروز را فراگرفته است ، اینستکه فرآوریشیوهء «مزدبگیرداری» {سرمایه داری} را از جهان بزدائیم ، و فرآوریشیوهء «خویشفرمائی گرائی» را در آن برپا سازیم . بواژگانی دیگر ، ما مزدبگیران و بیکاران امروز جهان ، باید سرمایه های زورگیری (غصب) شدهء نیاکان باستانی خودمان را ، دوباره بدست آوریم . برای به انجام رساندن این کار ، گام های زیر باید برداشته شوند:
1
سرمایهء نهادهای سودآورشی (اقتصادی) ، مانند کارخان
1- به تنهائی
مانند کسی که یک فروشگاه بیست متری برپا می کند و خودش بتنهائی در فروشگاهش ، به فروش کالاهایش می پردازد
2- با همیاری خویشفرمایان دیگر
چند خویشفرما می توانند سرمایه های خودشان را روی هم بگذارند ، و با همیاری هم ، یک کارگاه یا کارخانه را برپا (تاسیس) کنند ، و در آن سرگرم کار شوند.
یک خواربارفروش که سرمایهء خود را برای خرید «فروشگاه و کالاهای فروشگاهش» هزینه می کند ، و خود به تنهائی به فروش کالاهایش می پردازد ، یک خویشفرماست . اگر بجای یک نفر ، دو یا چند نفر با هم ، چنین فروشگاهی را باز کنند و خودشان به فروش کالاهایشان بپردازند ، آنها یک «رسه داری همیاریانه (شرکت تعاونی) خویشفرمائی» را پدید آورده اند . ولی اگر آن خویشفرما ، و یا آن چند خویشفرما ، یک یا چند مزدبگیر را بکار بگیرند (استخدام کنند) ، به مزدبگیردارانی {سرمایه دارانی} کوچک دگرش خواهند یافت (تبدیل خواهند شد).
خویشفرمایانی هم هستند که «یاری های» (خدمات) خود را می فروشند ؛ نمونه ای از این گونه خویشفرمایان ، تاکسی داران گرامی هستند که هم دارای تاکسی خودشان هستند ، و هم خود با این تاکسی به جابجا کردن شهروندان می پردازند . همچنین ، یک پزشک که در درمانکدهء (مطب) خودش ، بتنهائی به کار پزشکی می پردازد ، و همچنین یک «اندزه دان» (مهندس) ، یا یک دادشناس (وکیل) که بتنهائی در کارکدهء (دفتر) خود کار می کنند نیز ، از خویشفرمایان هستند . اکنون بخوبی آشکار می شود که هریک از ما در درازای (طول) روز ، از خویشفرمایان فراوانی ، کالاها یا «یاری های» (خدمات) بارهء (مورد) نیاز خودمان را خریداری می کنیم.
««خویشفرمائی گرائی» ، از پیرامون سال 11000 پ. {پیشازادروز} (قبل میلاد) ، همگاه با دستیابی انسان به فناوری «نوسنگی» در «تپه آسیاب» { در پدفراز (جنوب) شهر امروزی کرمانشاه } پدید آمد . فناوری «نوسنگی» ، هنگامی پدید آمد که انسان به فناوری های «کشاورزی» ، «دامپروری» و «ساخت خانه های سنگی یا خشتی و آجری» دست یافت ؛ و از گردآوری دانه های خودروئیدهء گندم و جو و ... ، و شکار کردن جانوران کوهستان ، و کوچ های بهاره و پائیزه رهائی یافت . با پیشرفت فناوری و پدید آمدن هنگامه های (دوره های) «مس – سنگی» ، «برنز» ، و «آهن» ، «خویشفرمائی گرائی» همچنان پایدار ماند ، ولی با تازش های «سامی تبارها» ، «یونانی تبارها» ، «ترک ها» و «عرب های حجاز» به «ایران» ، سرانجام «خویشفرمائی گرائی» که تنها در ایران هنوز برپا مانده بود ، از سال 650 به زور شمشیر از ایران برچیده شد ، و بجای آن «برده دار سالاری» برپاشد . سپس در سال 301 زادروزی (میلادی) ، دیوکلتین (امپراتور روم) با پدید آوردن دگرش هائی (تغییراتی) کوچک در «برده دار سالاری» ، «رعیت دار سالاری» را پدید آورد ؛ و سرانجام «مزدبگیردارسالاری» {سرمایه داری} که در سال 1300 زادروزی (میلادی) در فلورانس ایتالیا جوانه زده بود ، رفته رفته (بتدریج) ، به دیگر جاهای دنیا نیز رخنه کرد .
آنچه که در هر سه فرآوریشیوهء (شیوهء تولید) بالا ، بی دگرش (بی تغییر) مانده است ؛ بی سرمایه ماندن مردم است ، که از آغاز برپا شدن «برده دارسالاری» به زور شمشیر ، پدید آمده است . آنچه که آشکار است ، فرآوریشیوهء سپسین (بعدی) جهان ، باید «خویشفرمائی گرائی» باشد . بدین مینو (معنی) که سرمایه های به زور گرفته شده از نیاکان ما مردم جهان ، به ما فرزندان آنها پس داده شود . یادآوری می کنم که همهء نابسامانیهای جهان امروز ، از نبود ترازش (تعادل) در پخشبندی (توزیع) سرمایه ها میان مردم پدید آمده است . برپایهء آمار سازمان جهانی آکسفام ، 82 درصد ثروت جهان ، در اختیار تنها یک درصد از جمعیت کره زمین است.
من بر این باورم که تنها راه شدنی (ممکن) برای برونرفت از آشوبی که جهان امروز را فراگرفته است ، اینستکه فرآوریشیوهء «مزدبگیرداری» {سرمایه داری} را از جهان بزدائیم ، و فرآوریشیوهء «خویشفرمائی گرائی» را در آن برپا سازیم . بواژگانی دیگر ، ما مزدبگیران و بیکاران امروز جهان ، باید سرمایه های زورگیری (غصب) شدهء نیاکان باستانی خودمان را ، دوباره بدست آوریم . برای به انجام رساندن این کار ، گام های زیر باید برداشته شوند:
1
سرمایهء نهادهای سودآورشی (اقتصادی) ، مانند کارخان
۳.۹k
۱۶ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.