پارت3

#پارت3
شیطونکِ بابا🥺💜

دوباره زد زیر خنده که این بار رفت رو نِروَم و مجبور شدم شپلق بزنم پس کلش تا آدم شه

وقتی زدمش دیگه خفه خون گرفت و معترض گفت:

+ آخ چرا میزنی خراب خانوم؟؟

با این حرفش یکی دیگه ام زدم پس گردنش و گفتم:

_ حیون من اسم دارما ، بگو غنچه دهنت عادت کنه

+ والا فعلا که پژمرده شدی بیشتر تا غنچه

آه مصنوعی کشیدم و گفتم:

_ آه دست رو دلم نزار که خونه

به پایین تنم اشاره ای کردم و ادامه دادم:

_ هرچی میکشم از اونه

+ بی ادببب، میگما غنچه

_ بنال عزیزدلم

+ مگه آیدی اینستاتم نزاشته بودی ؟؟ شاید اونجا دایرکت داده خب..

_ عهههه راس میگیا ، با این مغز معیوبت یبار درست گفتی

+ خیلی اشغالی به خدا

_ فدات همچنین

فوری گوشیمو در آوردم و بعد از روشن کردن نتم دایرکتامو چک کردم ، اما دریغ از یه پیام!! خدایا آیا من برای تو یک شوخی هستم؟؟؟

_ اه شیر توش ، بریم خونه بابا عملیات با شکست مواجه شد

+ خداروشکررررر ، بهتر

_ توام که از خدات بود نکبت خانوم . حالا میای بریم خونمون یا نه؟

+ نه دیگه فردا مدرسه داریم خیرسرمون ، باید درسارو مرور کنم

_ برو خر بزن پس ، بای بای

دستی براش تکون دادم و به سمت خونه حرکت کردم....