جونگکوک-ات باید راجب یه سری مسائل حرف بزنیم
جونگکوک-ات باید راجب یه سریمسائل حرف بزنیم
ات-باشه بگو
جونگکوک-ات نظرت چیه پسرا رو کلاس رزمی ثبت نام کنیم
یجوری گفت مسائل فکر کردم قراره چی بگه.
ات-اره خوبه عالیه
جونگکوک-فردا بهشون میگیم
ات-اوهوم
‹𝓙𝓾𝓷𝓰𝓴𝓸𝓸𝓴›
به پسرا که داشتن تمرین میکردن نگاه کردم.
یه ماهه که رفتن
جونگکوک-خیلی حرفه ایی شدن.
ات-اره...استادشون گفت که اگه همینطوری ادامه بدن چند وقت دیگه حتی میتونم مسابقه هم بدن
جونگکوک-جدی به همین زودی؟
ات-اره منم تعجب کردم
جونگکوک-احساس میکنم جادویین-خنده خرگوشی
ات-منم همینطور...
‹چندماهبعد›
امروز دوقلوها مسابقه داشتن...به ات که از نگرانی پوست لباش میجوید گفتم
جونگکوک-خو بیا من زیر دندونم بگیرمشون چرا چیزی که صاحب داره رو داغون میکنی
ات-وای جونگکوک...نگرانم نکنه چیزشون بشه
بغلش کردم و گفتم
جونگکوک-نگران نباش چیزشون نمیشه
‹مسابقه›
جونگ هی و جونگ این...بردن....واقعا پرام
سه سالشون شده بود چند روز پیش...اما این کارا واسه بچه سه ساله زود نیس؟؟
نه بابا بچه ها منو میخورن...
ات-
ات-باشه بگو
جونگکوک-ات نظرت چیه پسرا رو کلاس رزمی ثبت نام کنیم
یجوری گفت مسائل فکر کردم قراره چی بگه.
ات-اره خوبه عالیه
جونگکوک-فردا بهشون میگیم
ات-اوهوم
‹𝓙𝓾𝓷𝓰𝓴𝓸𝓸𝓴›
به پسرا که داشتن تمرین میکردن نگاه کردم.
یه ماهه که رفتن
جونگکوک-خیلی حرفه ایی شدن.
ات-اره...استادشون گفت که اگه همینطوری ادامه بدن چند وقت دیگه حتی میتونم مسابقه هم بدن
جونگکوک-جدی به همین زودی؟
ات-اره منم تعجب کردم
جونگکوک-احساس میکنم جادویین-خنده خرگوشی
ات-منم همینطور...
‹چندماهبعد›
امروز دوقلوها مسابقه داشتن...به ات که از نگرانی پوست لباش میجوید گفتم
جونگکوک-خو بیا من زیر دندونم بگیرمشون چرا چیزی که صاحب داره رو داغون میکنی
ات-وای جونگکوک...نگرانم نکنه چیزشون بشه
بغلش کردم و گفتم
جونگکوک-نگران نباش چیزشون نمیشه
‹مسابقه›
جونگ هی و جونگ این...بردن....واقعا پرام
سه سالشون شده بود چند روز پیش...اما این کارا واسه بچه سه ساله زود نیس؟؟
نه بابا بچه ها منو میخورن...
ات-
۳۲.۷k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.