تهکوک پارت سوم ~~~~°
تهکوک پارت سوم ~~~~°
بله متوسط ژست میگیره شاید بتونیم روش کار کنیم .
ویو جونگکوک
دیدم که برگه اش رو برداشت ویه چیزی نوشت خیلی استرس داشتم که سویون اومد پیشم و گفت
سویون:وای پسر خیلی خوب بودی به خدا اگه قبولت نکنه میکشمش .
جونگکوک:ااممنونم سویونااا لازم نیست دلداریم بدی میدونم رد میشم اون آدمی نیست که به همین راحتی منو قبول کنه .
سویون:جونگکوکاا اینطوری نگو تو خیلی خوب بودی میدرخشیدی.
جونگکوک:ممنونم
سویون:فعلا من برم به کارام برسم .
جونگکوک:باشه فعلا
ویو جونگکوک
سعی کردم با حرف هایی که سویون بهم زد از استرسم کم کنم
۱۰ دقیقه بعد
نتایج :
ته سان رد شدی
جونگ وو رد شدی
جونگ هونگ رد شدی
ته هون رد شدی
جکسون قبول شدی
یون سئوک رد شدی
ویو جونگکوک
چند تا اسم رو گفت که رسید به جکسون مطمئن بودم که قبول میشه و شود
بعد از چند تا اسم دیگه که همشون رد شدن اسم منو خوند
_جئون جونگکوک عاممم
بگو دیگه از استرس مردم
_اممم قبول شدی
با حرفی که زد خوشحال نگاهش کردم و با حرکت ازش تشکر کردم ولی انگار نه انگار که وجود دارم چی منو نادیده میگیره هعی
نکته :از تهیونگ تشکر کرد
آهی کشیدم که نگاهم به دست هاش افتاد . واووو دستاش چقدر به دست های من میاد .
با صدای تبریک سویون و بقیه ی کارکنان به خودم اومدم که فهمیدم تهیونگ رفته .
_آقای جئون لطفا فردا ساعت ۱۰:۳۰اینجا باشید برای عکاسی
جونگکوک :اممم باشه
باشه ای گفتم و از اونجا خارج شدم. داشتم به سمت خونه میرفتم که جیمین بهم پیام دادو.....
سلام کیوتچه ها حمایت کنید پارت بعد هم بزارمممم
بله متوسط ژست میگیره شاید بتونیم روش کار کنیم .
ویو جونگکوک
دیدم که برگه اش رو برداشت ویه چیزی نوشت خیلی استرس داشتم که سویون اومد پیشم و گفت
سویون:وای پسر خیلی خوب بودی به خدا اگه قبولت نکنه میکشمش .
جونگکوک:ااممنونم سویونااا لازم نیست دلداریم بدی میدونم رد میشم اون آدمی نیست که به همین راحتی منو قبول کنه .
سویون:جونگکوکاا اینطوری نگو تو خیلی خوب بودی میدرخشیدی.
جونگکوک:ممنونم
سویون:فعلا من برم به کارام برسم .
جونگکوک:باشه فعلا
ویو جونگکوک
سعی کردم با حرف هایی که سویون بهم زد از استرسم کم کنم
۱۰ دقیقه بعد
نتایج :
ته سان رد شدی
جونگ وو رد شدی
جونگ هونگ رد شدی
ته هون رد شدی
جکسون قبول شدی
یون سئوک رد شدی
ویو جونگکوک
چند تا اسم رو گفت که رسید به جکسون مطمئن بودم که قبول میشه و شود
بعد از چند تا اسم دیگه که همشون رد شدن اسم منو خوند
_جئون جونگکوک عاممم
بگو دیگه از استرس مردم
_اممم قبول شدی
با حرفی که زد خوشحال نگاهش کردم و با حرکت ازش تشکر کردم ولی انگار نه انگار که وجود دارم چی منو نادیده میگیره هعی
نکته :از تهیونگ تشکر کرد
آهی کشیدم که نگاهم به دست هاش افتاد . واووو دستاش چقدر به دست های من میاد .
با صدای تبریک سویون و بقیه ی کارکنان به خودم اومدم که فهمیدم تهیونگ رفته .
_آقای جئون لطفا فردا ساعت ۱۰:۳۰اینجا باشید برای عکاسی
جونگکوک :اممم باشه
باشه ای گفتم و از اونجا خارج شدم. داشتم به سمت خونه میرفتم که جیمین بهم پیام دادو.....
سلام کیوتچه ها حمایت کنید پارت بعد هم بزارمممم
۹۲۲
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.