چند پارتی از کوک

چند پارتی از کوک
پارت ۵(پارت آخر)

ببخشید که کم شد خوشملایه من

ویو ا/ت

درو وا کردن که دیدم کوک یه دختر رو بسته به صندلی رفتم داخل

+اینجا چه خبره کوک(عصبی)
_این هر*زه میخواست با من بخوابه خواستم بیارم جلوت که تو خودت یه درس حسابی بهش بدی ا/ت فکر نکن که بهت خیانت میکنم من عاشقتم اینو همیشه بدون(زارتتتت😂)
+کوک منم عاشقتن

پریدم تو بغلش و گفتم خب حالا این هر*زه رو چیکار کنیم ؟
_نمیخوای بزنیش تا هرست آروم شه ؟
+آره خیلی میخوام
_خب حالا چیکار میکنی باهاش بکن
رفتن یه سیلی یه مشت تو شکمش و به پاهم زدم که افتا زمین که بعد از صندلی بازش کردیم و بدو بدو مث توله صگ میدویید
_خب حالا بیبی گرلم منو بخشیدی ؟🥺
+امممممممممممممم آره 🙂
_بیبی گرل خودمییییییییییی(با ذوق)
همدیگه رو بغل کردم
جونگ کوک هم یه بوسه طولانی زد به ا/ت و رفتند خوراکی های مورد علاقه ی کوک و ا/ت رو برداشتن هم فیلم میدیدن و هم خوراکی میخوردن

(چند سال بعد)

+سول بیا مامانی موهات رو شونه کنم(سول بچه ا/ت و کوک)

سول:نه نوموخاممم

+عه دخترم بیا دیگهههه

سول:بابالی به مامان له چیزی بگو

_عروسکم اگه بزاری مامانت موهاتو ببنده برات شیر موز میخرم

سول:واقااااا(ذوق)

_آره خوشگل بابا

سول :هورااااااااااااا

(بعد از بستن مو های سول )

_بیبی گرلم چیکارا میکنه

رفت لباشو کبوند به لبای ا/ت و م*ک میزد

پایان
قصه ی ما به سر رسید