when it was mafia پارت اول
ویو ا/ت
از خواب پاشدم رفتم دستشویی کارای مربوطه رو کردم و لباسامو عوض کردم یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم برای صبحونه
.
.
.
.
.
ا/ت: دستت درد نکنه مامان
م/ت: نوش جون عزیزم
صبحونه خوردم رفتم حموم که یکی در زد
ا/ت:بله (یکم داد)
ن/پ:دخترم میخوای بیام کمکت (پوزخند)
ا/ت:برو گمشو مرتیکه اشغال (با حرص)
ن/پ:باشه الان میام تو
وقتی این حرف و زد ترسیدم در و قفل کردم
ن/پ:درو باز کن دیگه
ا/ت:گفتم گمشو(داد)
ن/پ:باز کن این درو (عصبی)
ا/ت:مامان مامان مامان (داد)
ن/پ:مامانت رفته بیرون الان فقط منو تو خونه ایم تنهای تنها
هر چقد گفت درو باز کنم باز نکردم و درو شکوند که همون موقع..........
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
خماریییییی
الان پارت بعد و میزارم🌚
از خواب پاشدم رفتم دستشویی کارای مربوطه رو کردم و لباسامو عوض کردم یه لباس مناسب پوشیدم و رفتم برای صبحونه
.
.
.
.
.
ا/ت: دستت درد نکنه مامان
م/ت: نوش جون عزیزم
صبحونه خوردم رفتم حموم که یکی در زد
ا/ت:بله (یکم داد)
ن/پ:دخترم میخوای بیام کمکت (پوزخند)
ا/ت:برو گمشو مرتیکه اشغال (با حرص)
ن/پ:باشه الان میام تو
وقتی این حرف و زد ترسیدم در و قفل کردم
ن/پ:درو باز کن دیگه
ا/ت:گفتم گمشو(داد)
ن/پ:باز کن این درو (عصبی)
ا/ت:مامان مامان مامان (داد)
ن/پ:مامانت رفته بیرون الان فقط منو تو خونه ایم تنهای تنها
هر چقد گفت درو باز کنم باز نکردم و درو شکوند که همون موقع..........
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
خماریییییی
الان پارت بعد و میزارم🌚
۹.۰k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.