آیدل من بخشی از وجودم
my idol part of me
Part ۸
توی راه داشت برای آینده ای که قرار در پیش داشته باشه فکر میکرد که یهو یادش اومد فردا جونگین میاد هیجان زده بود
وارد مدرسه شد همه به سمت اون ماشین برگشتن برای همه سوال بود که این آدم پولدار کی میتونه باشه حتی لینو راننده پیاده شد و درو برای آت باز کرد و به وقتی همه آت رو دیدن جا خوردن هیچکس توقع نداشت آت رو ببینه اونم الان و توی اون وضع
توی اون ماشین لوکس آت بی توجه به همه به سمت دفتر مدیر حرکت کرد وقتی وارد شد همه سرشون توی کارشون بود که آت داد زد که همه از کمر ۱۸۰درجه خم شدن
آت :چرا نشستین (داد)
مدیر : ببخشید خانم دیگه تکرار نمیشه
آت :برنامه ی درسی کجاست
مدیر :زیر میزتون توی اتاق
ات :اوم باشه بای
آت از اونجا خارج شد همه با تعجب به اون نگاه میکردم مخصوصا لینو
آت با داد گفت
آت :برگردید سر کلاساتون (داد )
همه با حرف آت خندیدن و یکی از اونا گفت
دختره :وای وای وای ترسیدم
آت :منم گفتم که بترسی
وقتی دید ضایع شد دیگه چیزی نگفت و آت گفت
آت :سریع باشید
آت :تا سه میشمارم برگردید سر کلاساتون
لینو :هه ببین کی اینو میگه وای هر هر هر چقدر تو نمکی
آت :خودم میدونم
لینو گفت :خانم چاق و زشت میتونم زبونتو ببرم
آت :بیا ببینیم بعداً کی زانو میزنن و کی تلاش میکنه که زنده بمونه
خوب دیگه بیتوته زیاد گذاشتم تا فردا ۹پارت فردا آپ میشه بای
اگر دیدی خبری ازم نیست یعنی مسدود شدم و اینجا ادامه میدم
آیدی:@yuibfgvdswdfhvjt1234566789
Part ۸
توی راه داشت برای آینده ای که قرار در پیش داشته باشه فکر میکرد که یهو یادش اومد فردا جونگین میاد هیجان زده بود
وارد مدرسه شد همه به سمت اون ماشین برگشتن برای همه سوال بود که این آدم پولدار کی میتونه باشه حتی لینو راننده پیاده شد و درو برای آت باز کرد و به وقتی همه آت رو دیدن جا خوردن هیچکس توقع نداشت آت رو ببینه اونم الان و توی اون وضع
توی اون ماشین لوکس آت بی توجه به همه به سمت دفتر مدیر حرکت کرد وقتی وارد شد همه سرشون توی کارشون بود که آت داد زد که همه از کمر ۱۸۰درجه خم شدن
آت :چرا نشستین (داد)
مدیر : ببخشید خانم دیگه تکرار نمیشه
آت :برنامه ی درسی کجاست
مدیر :زیر میزتون توی اتاق
ات :اوم باشه بای
آت از اونجا خارج شد همه با تعجب به اون نگاه میکردم مخصوصا لینو
آت با داد گفت
آت :برگردید سر کلاساتون (داد )
همه با حرف آت خندیدن و یکی از اونا گفت
دختره :وای وای وای ترسیدم
آت :منم گفتم که بترسی
وقتی دید ضایع شد دیگه چیزی نگفت و آت گفت
آت :سریع باشید
آت :تا سه میشمارم برگردید سر کلاساتون
لینو :هه ببین کی اینو میگه وای هر هر هر چقدر تو نمکی
آت :خودم میدونم
لینو گفت :خانم چاق و زشت میتونم زبونتو ببرم
آت :بیا ببینیم بعداً کی زانو میزنن و کی تلاش میکنه که زنده بمونه
خوب دیگه بیتوته زیاد گذاشتم تا فردا ۹پارت فردا آپ میشه بای
اگر دیدی خبری ازم نیست یعنی مسدود شدم و اینجا ادامه میدم
آیدی:@yuibfgvdswdfhvjt1234566789
۲.۷k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.