زندگی با تو. پارت۴
زندگی با تو. پارت۴
دیانا، ارسلان مرسی
ارسلان،خوابت نمیاد
دیانا، چرا من دیگه برم تو اتاقم
ارسلان، بغلش کردم و محکم فشارش داد
دیانا، ای
ارسلان. بخواب. چند مین بعد خوابید منم ی بوس روی سرش کردم.
دیانا، ساعت ۷ بیدار شدم ارسلان پاشو برام شهر بازی
ارسلان، خوابم میااااااد
دیانا، نه پاشو دیگه توروقودا
ارسلان، باشع بابا لباس بپوش
شهربازی،
دیانا، ارسلان میشه چرخ فلک سوار نشیم من میترسم
ارسلان، بیا من پیشتم بعد دستش گرفتم
دیانا، اون بالا خیلی ارتفاع داشت محکم ارسلان و بقل کرده بودم. بعد از کلی بازی رفتیم رستوران
خونه،
دیانا، شب بخیر داشتم میرفتم سمت اتاق ک جلو مو گرفت
ارسلان، گهواره ای بغلش کردم گذاشتمش رو تخت دونفره خودمم بغلش کردم.
دیانا، ولم کن میخوام بخوابم.
ارسلان، هیس شب بخیر
دیانا، تو بغلش ارومیه گرفتم و خوابیدم
بچه ها اینم از پارت۴ ببخشید دیر شد
دیانا، ارسلان مرسی
ارسلان،خوابت نمیاد
دیانا، چرا من دیگه برم تو اتاقم
ارسلان، بغلش کردم و محکم فشارش داد
دیانا، ای
ارسلان. بخواب. چند مین بعد خوابید منم ی بوس روی سرش کردم.
دیانا، ساعت ۷ بیدار شدم ارسلان پاشو برام شهر بازی
ارسلان، خوابم میااااااد
دیانا، نه پاشو دیگه توروقودا
ارسلان، باشع بابا لباس بپوش
شهربازی،
دیانا، ارسلان میشه چرخ فلک سوار نشیم من میترسم
ارسلان، بیا من پیشتم بعد دستش گرفتم
دیانا، اون بالا خیلی ارتفاع داشت محکم ارسلان و بقل کرده بودم. بعد از کلی بازی رفتیم رستوران
خونه،
دیانا، شب بخیر داشتم میرفتم سمت اتاق ک جلو مو گرفت
ارسلان، گهواره ای بغلش کردم گذاشتمش رو تخت دونفره خودمم بغلش کردم.
دیانا، ولم کن میخوام بخوابم.
ارسلان، هیس شب بخیر
دیانا، تو بغلش ارومیه گرفتم و خوابیدم
بچه ها اینم از پارت۴ ببخشید دیر شد
۵.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.