سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 27
(استایل ا. ت موهای ا. ت اسلاید های بعد)
یه میکاپ خیلی ساده کردم خط چشم و ریمل و رژ
اومد پایین
ساعت شد 4 موهام خیلی زمان برد
ا. ت رو به اعضا: آماده بشین دیگه
جونگ کوک: برای چی؟
ا. ت: ( درحال توضیح دادن پاتختی )
جیمین : من جای میزبان خسته شدم
ا. ت: من جای یه مهمون خسته شدم
نامجون: تو دیگه چرا؟
ا. ت: همش باید تو یه کمد ببینم لباس دارم یا نه
(نویسنده: حستو درک میکنم)
اعضا رفتن آماده شدن اومدن
رفتیم خونه مادر زن عموم
اونا هم مثل ما خونه دوطبقه داشتن طبقه اول زنابودن طبقه دوم مردا
قبل از اینکه بالا برم تهیونگ گفت شمارتو بد ه تا سیو کنم
ا. ت: باشه
همین که رفتیم بالا مامانم به خاله وعمه و مادربزرگام گفت
قضیه من تهیونگ
دلم میخواست اون موقع جیغ بزنم
بعد پاتختی اومدیم دقیقا شب بود ساعت 8
رفتیم خونه شام فست فود داشتیم
بابام : باز فست فود
مامانم؛: وا این هفته یه بار خوردیم
شام خوردیم رفتم بخوابم تهیونگ هم اومد
گرفتیم خوابیدیم
پرش زمانی به فردا صبح
دیگه صبح شد بود ساعت 8 بود
لباس پوشیدم صبحانه خوردم اعضا بیدار کردم
رفتم تا تهیونگ بیدار کنم
تهیونگ: یه بوس به من بده تا بلند شم
ا. ت : باشه
پیشونیشو بوس کردم
تهیونگ: نه بزار من بهت یاد بدم
لبشو محکم رو لبم گذاشت
ا. ت دوباره لبو شد
پارت 27
(استایل ا. ت موهای ا. ت اسلاید های بعد)
یه میکاپ خیلی ساده کردم خط چشم و ریمل و رژ
اومد پایین
ساعت شد 4 موهام خیلی زمان برد
ا. ت رو به اعضا: آماده بشین دیگه
جونگ کوک: برای چی؟
ا. ت: ( درحال توضیح دادن پاتختی )
جیمین : من جای میزبان خسته شدم
ا. ت: من جای یه مهمون خسته شدم
نامجون: تو دیگه چرا؟
ا. ت: همش باید تو یه کمد ببینم لباس دارم یا نه
(نویسنده: حستو درک میکنم)
اعضا رفتن آماده شدن اومدن
رفتیم خونه مادر زن عموم
اونا هم مثل ما خونه دوطبقه داشتن طبقه اول زنابودن طبقه دوم مردا
قبل از اینکه بالا برم تهیونگ گفت شمارتو بد ه تا سیو کنم
ا. ت: باشه
همین که رفتیم بالا مامانم به خاله وعمه و مادربزرگام گفت
قضیه من تهیونگ
دلم میخواست اون موقع جیغ بزنم
بعد پاتختی اومدیم دقیقا شب بود ساعت 8
رفتیم خونه شام فست فود داشتیم
بابام : باز فست فود
مامانم؛: وا این هفته یه بار خوردیم
شام خوردیم رفتم بخوابم تهیونگ هم اومد
گرفتیم خوابیدیم
پرش زمانی به فردا صبح
دیگه صبح شد بود ساعت 8 بود
لباس پوشیدم صبحانه خوردم اعضا بیدار کردم
رفتم تا تهیونگ بیدار کنم
تهیونگ: یه بوس به من بده تا بلند شم
ا. ت : باشه
پیشونیشو بوس کردم
تهیونگ: نه بزار من بهت یاد بدم
لبشو محکم رو لبم گذاشت
ا. ت دوباره لبو شد
۶.۳k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.