raha_b.t.s

عشق در نگاه اول part3

ا/ت: لباست رو در بیار
ته: چی؟
ا/ت:لباست رو در بیار باید پانسمانت کنم
(منحرف کثیف😅)
ته: آخه...
ا/ت: یااا نکنه میخوای زخمت عفونت کنه هااا(یکم با داد)
ته:باشه باشه . میشه کمکم کنی؟ خیلی درد داره(خودشو به اون راه میزنه که ا/ت لباسش و در بیاره(ای منحرف کثافت))
ا/ت: خیلی خب باشه

ویو راوی

ا/ت میره سمت تهیونگ و دستش رو سمت لباس تهیونگ میبره. لباس تهیونگ رو به سمت بالا میکشه و بله
نگاهش به سمت بدن جذاب و رو فرمش میخوره، سیکس پکاش، اما اشکی از چشمش میریزه و میگه

ا/ت: خیلی درد داره نه؟
ته برای اینکه خودش رو به اون دختر با کهکشان چشماش بچسبونه میگه

ته: آره خیلی درد داره
یاااا(یکم داد) یواش تر دست نزن بهش واقعا درد میکنه
ا/ت: اینقدر سوسول نباش بزار کارم و بکنم

ویو راوی

ا/ت همه کارهاشو کرد و میخواست باند پیچی کنه و برای اینکه باند رو از پشت کمرش به اون یکی دستش بده باید دست هاش رو دور کمر ته حلقه میکرد
و اینکار رو کرد اما تا سرش رو بالا آورد یه اتفاق ناگهانی و غیر منتظره ای رخ داد...
خومارییییییی

شکایت آزاد
فحش آزاد
تو دهنی آزاد
کلا راحت باشید 🤣

لایک؟
کامنت؟
فالو؟

خوشملا از این به بعد بیشتر فعالین میکنم گشنگااا💫