سناریو داریم
وقتی ۵ ساله عضو مافیایی و اونا تازه میفهمن
نامی : چرا بهم نگفتی هاا؟(عصبی و یکم ترسیده🤏🏻)
ا.ت : خب نمیخواستم رابطمون تموم شه 🥺
نامی : (بغلت میکنه) باشه ولی قول بده جلو من همون ا.ت کیوت باشی (من؟ فشار ؟نه نه من دارم میرقصم 🤌🏻🤌🏻)
ا.ت : باشه 😊
جین : ا.ت قول بده من ولد واید هندسامو نکشی باشه؟
ا.ت : قول نمیدم (دروغ)
جین میره عقب : چ چییی (ترسیده مثل صگ 😂)
ا.ت :(داره از خنده جر میخوره)معلومه که نمیکشمت
جین : ق قو قول (لکنت)
ا.ت : اره بابا
جین : خب باشه
یونگی : اوه چه خوب من رفتم بخوابم
ا.ت : (وی در افق محو شد)
جیهوپ : میترسه فرار میکنه (چیه توقع دیگه ای داری؟🤌🏻)
جیمین : (خودشو کیوت میکنه) منو که نمیکشی ؟
ا.ت : من گوه بخورم ترو بکشم (بل بل)
جیمین بغلت میکنه: دوست دالم (بچگانه و کیوت)
ته : (بچه پشت یونتان قایم شده)
ا.ت : اخه من چرا باید عشقمو اذیت کنم ها (با پوزخند)
ته : ن نمی نمیدونم
ا.ت با خنده : من با تو کاری ندارم
کوک : من مشکلی ندارم ولی چون نگفتی باید تنبیه شی برو اتاق
ا.ت : بقیه دوست پسر/ شوهر دارن منم دارم (از خداتم باشه) (چون دوستمون نگفته بود دوس پسر باشه یا شوهر دوتاشم گذاشتم)
نامی : چرا بهم نگفتی هاا؟(عصبی و یکم ترسیده🤏🏻)
ا.ت : خب نمیخواستم رابطمون تموم شه 🥺
نامی : (بغلت میکنه) باشه ولی قول بده جلو من همون ا.ت کیوت باشی (من؟ فشار ؟نه نه من دارم میرقصم 🤌🏻🤌🏻)
ا.ت : باشه 😊
جین : ا.ت قول بده من ولد واید هندسامو نکشی باشه؟
ا.ت : قول نمیدم (دروغ)
جین میره عقب : چ چییی (ترسیده مثل صگ 😂)
ا.ت :(داره از خنده جر میخوره)معلومه که نمیکشمت
جین : ق قو قول (لکنت)
ا.ت : اره بابا
جین : خب باشه
یونگی : اوه چه خوب من رفتم بخوابم
ا.ت : (وی در افق محو شد)
جیهوپ : میترسه فرار میکنه (چیه توقع دیگه ای داری؟🤌🏻)
جیمین : (خودشو کیوت میکنه) منو که نمیکشی ؟
ا.ت : من گوه بخورم ترو بکشم (بل بل)
جیمین بغلت میکنه: دوست دالم (بچگانه و کیوت)
ته : (بچه پشت یونتان قایم شده)
ا.ت : اخه من چرا باید عشقمو اذیت کنم ها (با پوزخند)
ته : ن نمی نمیدونم
ا.ت با خنده : من با تو کاری ندارم
کوک : من مشکلی ندارم ولی چون نگفتی باید تنبیه شی برو اتاق
ا.ت : بقیه دوست پسر/ شوهر دارن منم دارم (از خداتم باشه) (چون دوستمون نگفته بود دوس پسر باشه یا شوهر دوتاشم گذاشتم)
۵.۳k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.