بازی خطر🏴☠️
ا.ت ویو:
چشمامو باز کردم که دیدم توی یه اتاق صورتیه خوشگلم اما اون پسره کوش هوففففف.
از جام بلند شدم و رفتم از اتاق بیرون که با یه راه روی سیاه با کلی در قرمز روبه رو شدم .
همینجور به راه رو خیره بودم که دیدم اون پسره از توی یه اتاق اومد بیرون رفتم سمتش و میخواستم یه چیزی ازش بپرسم که حرفم با یه صدا قط شد.
صدا:
بازیکنان عزیز به مرحله ی اول خوش آمدید.چالش شما اینه که در خروجی رو پیدا کنید اما مراقب زامبی هایی که دارن به سمتتون میان باشین و عجله کنید هاهاهاهاهاها*خنده ی وحشتناک *
که بعد دیدیم یه عالمه زامبی دارن مین سمتمون پس شروع به دویدن کردیم که من یهو خوردم زمین و اون پسره اومد و کولم کرد.
تمام در هارو باز کردیم که یه در دیگه مونده بود وقتی بازش کردیم وارد اتاق شدیم و اون پسره درو بست و قفلش کرد . منو گذاشت روی تخت و گفت:
کوک : ا ت من اسمتو میدونم اما خودمو معرفی نکردم من جئون جونگ کوک هستم ۲۵ سالمه . خوب حالا بگیر بخواب که فردا یه جهنم جدید داریم.
به حرفش گوش دادم و چشمامو بستم که خوابم برد.
شرتا رو توی پارت یک گفتم هموناست بایییییی تا فردا
چشمامو باز کردم که دیدم توی یه اتاق صورتیه خوشگلم اما اون پسره کوش هوففففف.
از جام بلند شدم و رفتم از اتاق بیرون که با یه راه روی سیاه با کلی در قرمز روبه رو شدم .
همینجور به راه رو خیره بودم که دیدم اون پسره از توی یه اتاق اومد بیرون رفتم سمتش و میخواستم یه چیزی ازش بپرسم که حرفم با یه صدا قط شد.
صدا:
بازیکنان عزیز به مرحله ی اول خوش آمدید.چالش شما اینه که در خروجی رو پیدا کنید اما مراقب زامبی هایی که دارن به سمتتون میان باشین و عجله کنید هاهاهاهاهاها*خنده ی وحشتناک *
که بعد دیدیم یه عالمه زامبی دارن مین سمتمون پس شروع به دویدن کردیم که من یهو خوردم زمین و اون پسره اومد و کولم کرد.
تمام در هارو باز کردیم که یه در دیگه مونده بود وقتی بازش کردیم وارد اتاق شدیم و اون پسره درو بست و قفلش کرد . منو گذاشت روی تخت و گفت:
کوک : ا ت من اسمتو میدونم اما خودمو معرفی نکردم من جئون جونگ کوک هستم ۲۵ سالمه . خوب حالا بگیر بخواب که فردا یه جهنم جدید داریم.
به حرفش گوش دادم و چشمامو بستم که خوابم برد.
شرتا رو توی پارت یک گفتم هموناست بایییییی تا فردا
۴.۸k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.