فیک مربی سگه من پارت ۱۷:
فیک مربی سگه من پارت ۱۷:
چند دقیقه بعد:
ا،ت:کو کوک
کوک:جانم عزیزم حالت خوبه
ا،ت :اوهوم حالم خوبه
کوک:چی اینکارو باهات کرده بگو تا حسابشو بزارم کفه دستش
ا،ت:ج جینا
کوک:چییییییییی جینا من میرم همینجا منتظرم بمون
ا،ت:کوکک نه نرو پیشم بمون
کوک:اوفففف باشه عشقم تو بگیر استراحت بکن
ا،ت:نری هاااا
کوک:باشه قشنگم تو بخواب
وقتی که ا،ت خوابید کوک یواش بلند شد و به سمته عمارتش رفت
کوک: جونگیون
جونگیون:بله قربان
کوک:تا نیم ساعت دیگه جینا رو میخوام برام بیاری
جونگیون:چشم قربان
کوک:میتونی بری
جونگیون رفت و کوک هم منتظره این بود تا حسابه جینا رو بزاره کفه دستش
نیم ساعت بعد:
جونگیون:قربان جینا رو آوردیم و الان توی زیر زمین هست
کوک:باشه میتونی بری
جینا:اهههههه ولم کنید عوضی هااا چیکارم دارین
کوک:اوه اوه ببین کی داره سرو صدا میکنه
جینا:ددی کوک
کوک:اسمه منو به زبونه کثیفت نیار هرزههههههه(با داد)
کوک:فکر کردی میزارم از دستم وقتی به عشقم آسیب زدی هااا
جینا:ددی ببخشید التماست میکنم منو ببخشی
کوک:ببخشمت ههه من نباید ببخشم باید التماسات رو توی اون دنیا بکنی
جینا:منظورت چیه
کوک اسلحش رو در اورد و دقیقا جایی که به ا،ت تیر زد، تیر زد
جینا:اههههههه
کوک:این دردی بود که عشقم تحمل کرد اما برای تو خوبه چون قراره بمیری
کوک بعدش یک تیر توی مغزش زد
کوک سریع از عمارتش خارج شد و به سمته بیمارستان رفت وارده اتاقه ا،ت شد که دید......
چند دقیقه بعد:
ا،ت:کو کوک
کوک:جانم عزیزم حالت خوبه
ا،ت :اوهوم حالم خوبه
کوک:چی اینکارو باهات کرده بگو تا حسابشو بزارم کفه دستش
ا،ت:ج جینا
کوک:چییییییییی جینا من میرم همینجا منتظرم بمون
ا،ت:کوکک نه نرو پیشم بمون
کوک:اوفففف باشه عشقم تو بگیر استراحت بکن
ا،ت:نری هاااا
کوک:باشه قشنگم تو بخواب
وقتی که ا،ت خوابید کوک یواش بلند شد و به سمته عمارتش رفت
کوک: جونگیون
جونگیون:بله قربان
کوک:تا نیم ساعت دیگه جینا رو میخوام برام بیاری
جونگیون:چشم قربان
کوک:میتونی بری
جونگیون رفت و کوک هم منتظره این بود تا حسابه جینا رو بزاره کفه دستش
نیم ساعت بعد:
جونگیون:قربان جینا رو آوردیم و الان توی زیر زمین هست
کوک:باشه میتونی بری
جینا:اهههههه ولم کنید عوضی هااا چیکارم دارین
کوک:اوه اوه ببین کی داره سرو صدا میکنه
جینا:ددی کوک
کوک:اسمه منو به زبونه کثیفت نیار هرزههههههه(با داد)
کوک:فکر کردی میزارم از دستم وقتی به عشقم آسیب زدی هااا
جینا:ددی ببخشید التماست میکنم منو ببخشی
کوک:ببخشمت ههه من نباید ببخشم باید التماسات رو توی اون دنیا بکنی
جینا:منظورت چیه
کوک اسلحش رو در اورد و دقیقا جایی که به ا،ت تیر زد، تیر زد
جینا:اههههههه
کوک:این دردی بود که عشقم تحمل کرد اما برای تو خوبه چون قراره بمیری
کوک بعدش یک تیر توی مغزش زد
کوک سریع از عمارتش خارج شد و به سمته بیمارستان رفت وارده اتاقه ا،ت شد که دید......
۱۲.۵k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.