ایستگاه باران پارت ۶
بیدار شدم ساعت ۱۲ بود دفتم دسشویی و کارای مربوطه رو انجام دادم و اومدم صبحونه خوردم و ی سوپ هول هولکی درست کردم بعد اینکه سوپ اماده شد حاضر شدم سوپ و ریختم تو ظرف و موبایلمو برداشتم تاکسی گرفتم راه افتادم به سمت بیمارستان بعد ی ربع رسیدم ساعت ۱۰ دقیقه به ۴ بود رفتم سمت پرستارا اتاقشو پرسیدم ۲۵۷ طبقه سوم رفتم جلو درد خودمو جمع و جور کردم و در زدم صدای اقای کیم بود گفت بیا داخل رفتم تو و بلند شد گفت من دیگ میرم شرکت کار دارم خدافظی کردیم کتمو در اوردم گذاشتم رو دسته صندلی و نشستم و نگاش میکردم بهم گفت برمیگردی؟
(تا اخر وانشات علامت + برای ا/ت _ تهیونگ)
+تهیونگا گفتم بعدا راجبش حرف میزنیم با حرص گفت بعدا کی هااا؟ الان موقعشه +اصن میدونی اون پسره ی هرزه ک منو ول کرد اگ دوباره برگرده چی اگ قرض بابام بزنه به کلشو برگرده میدونی چقدر بوده قرض بابام اون وقت چیکار کنم با پسر غریبه ک حتی اسمش نمیدونم
-ا/ت شی من همون موقع قرض باباتو دادم ک ولت کرد اون عوض فقط پول و خوشگذرونی براش مهمه مگه چیزی از عشق میفهمه هر ی شب درمیون تو باره و ی دختر زیرشه +تو...تو اینکارو کردی و به من نگفتی چرا برنگشتی اصن چرا منو تو این مدت ول کردی ها؟
-نمیخواستم عشقم پیش یکی دیگ باشه درسته من پیشش نیستم اما قرار نیس ماله یکی دیگ باشه +تهیونگاا من...من -برمیگردی؟ +وقتی همو پیدا کردیم دیگ نیازی نیست بپرسی تا وقتی از هم جدامون نکنن من پیشتم -قول میدی؟+هومم اره قول میدم ی هو ی ارامشی تو چشمشا نقش بست
چشمم خورد به ظرف سوپ +پاشو بشین -چرا؟ +پاشو میگم کمکش کردم نشست ظرف سوم و گرفتم دستم و جلوش نشستم درشو وا کردم و دادم ی قاشق خورد ک گفت داغه داغه زود ی لیوان اب ریختم دادم دستش با خودم گفتم این ۱ ساعته تو هوای بیرونه چطور داغه ۱ قاشق خوردم فهمیدم داره ادا میده بلند شدم میزو دادم جلو و گذاشتم جلوش گفتم حالا خودت بخور دستشو بلند کرد قاشقو برداره پخلوش درد گرفت و گفت آااخ بدو بدو رفتم سمتش خوردم به میز دستم خورد اب ریخت زد زیر خنده ۴ تا دستمال کاغذی برداشتم اونجارو پاک کردم حین همون کار گفت مثل همون موقع دست و پا چلفتی گفتم بزرگ شدی فرق کردی ولی دیدم عین همون موقع هایی!
+یااا من بزرگ شدم کوچولو نیستم _چرا هنوز کوچولویی:) مث همون موقع هایی هیچ فرقی نکردی +چرا فرق کردم و با حدص نشستم رو صندلی_نه نکردی +تکواندو میرفتم _واقعن؟ +اره _کمربندت چیه؟ +قرمزم _وحشی و ی دنده بودی حالا دست بزنم پیدا کردی +یااا درست حرف بزن _راست میگم دیگ تو مدرسه همیشه با پسرا کل کل میکردی و اخرشم مجبور میشدیم باهم کلاسارو تمیز کنیم +عاان اره راست میگی یدفعه در واشد ....
بخاطر غلط املایی ها معذرت میخوام
ادامش برا عصر لایک و فالو و کامنت:))
حییحیی خوشتون اومدد بگید دیگ نا امید نشممم
(تا اخر وانشات علامت + برای ا/ت _ تهیونگ)
+تهیونگا گفتم بعدا راجبش حرف میزنیم با حرص گفت بعدا کی هااا؟ الان موقعشه +اصن میدونی اون پسره ی هرزه ک منو ول کرد اگ دوباره برگرده چی اگ قرض بابام بزنه به کلشو برگرده میدونی چقدر بوده قرض بابام اون وقت چیکار کنم با پسر غریبه ک حتی اسمش نمیدونم
-ا/ت شی من همون موقع قرض باباتو دادم ک ولت کرد اون عوض فقط پول و خوشگذرونی براش مهمه مگه چیزی از عشق میفهمه هر ی شب درمیون تو باره و ی دختر زیرشه +تو...تو اینکارو کردی و به من نگفتی چرا برنگشتی اصن چرا منو تو این مدت ول کردی ها؟
-نمیخواستم عشقم پیش یکی دیگ باشه درسته من پیشش نیستم اما قرار نیس ماله یکی دیگ باشه +تهیونگاا من...من -برمیگردی؟ +وقتی همو پیدا کردیم دیگ نیازی نیست بپرسی تا وقتی از هم جدامون نکنن من پیشتم -قول میدی؟+هومم اره قول میدم ی هو ی ارامشی تو چشمشا نقش بست
چشمم خورد به ظرف سوپ +پاشو بشین -چرا؟ +پاشو میگم کمکش کردم نشست ظرف سوم و گرفتم دستم و جلوش نشستم درشو وا کردم و دادم ی قاشق خورد ک گفت داغه داغه زود ی لیوان اب ریختم دادم دستش با خودم گفتم این ۱ ساعته تو هوای بیرونه چطور داغه ۱ قاشق خوردم فهمیدم داره ادا میده بلند شدم میزو دادم جلو و گذاشتم جلوش گفتم حالا خودت بخور دستشو بلند کرد قاشقو برداره پخلوش درد گرفت و گفت آااخ بدو بدو رفتم سمتش خوردم به میز دستم خورد اب ریخت زد زیر خنده ۴ تا دستمال کاغذی برداشتم اونجارو پاک کردم حین همون کار گفت مثل همون موقع دست و پا چلفتی گفتم بزرگ شدی فرق کردی ولی دیدم عین همون موقع هایی!
+یااا من بزرگ شدم کوچولو نیستم _چرا هنوز کوچولویی:) مث همون موقع هایی هیچ فرقی نکردی +چرا فرق کردم و با حدص نشستم رو صندلی_نه نکردی +تکواندو میرفتم _واقعن؟ +اره _کمربندت چیه؟ +قرمزم _وحشی و ی دنده بودی حالا دست بزنم پیدا کردی +یااا درست حرف بزن _راست میگم دیگ تو مدرسه همیشه با پسرا کل کل میکردی و اخرشم مجبور میشدیم باهم کلاسارو تمیز کنیم +عاان اره راست میگی یدفعه در واشد ....
بخاطر غلط املایی ها معذرت میخوام
ادامش برا عصر لایک و فالو و کامنت:))
حییحیی خوشتون اومدد بگید دیگ نا امید نشممم
۱۴.۹k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.