سناریو ران و ریندو☆
سناریو ران و ریندو☆
تو ھم رل ران و ریندو بودی و ھم خدمتکارشون* ریندو گفتہ بود کہ براش آبمیوہ ببری* آبمیوہ رو ریختی توی لیوان و گذاشتی توی سینی و بردی برای ریندو* رسیدی بہ اتاقش* در زدی*
ریندو : بیا داخل
درو باز کردی و رفتی داخل و درو بستی و رفتی سینی رو گذاشتی روی میز*
تو : بفرمایید مرد جذابم
ریندو بھت نگاہ کرد* لبخند زد و بلند شد و بغلت کرد* لباتو بوسید* دستاتو انداختی دور گردنشو ھمراھیش کردی* ازت جدا شد*
ریندو : ممنونم لیدی
تو : نوش جونت جذابم
از اتاقش رفتی بیرون* داشتی از پلہ ھا میرفتی پایین کہ ران جلوت سبز شد*
ران : بہ بہ مامی خوشگلم
تو : ھیس ران خدمتکارا صداتو میشنون
ران نزدیکت شد و دستشو گذاشت روی سینت*
ران : امشب باید بدنتو در اختیار منو ریندو بزاری
تو : عامممم
ران : عام؟
تو : چشم
ران : آفرین
ران رفت توی اتاقش و توام رفتی تو آشپزخونہ* شب شد و باھم سوار ماشین شدید و رفتید خونہ* داشتی لباساتو درمیاوردی کہ ران و ریندو با بالاتنہ ی لخت اومدن توی اتاق* ریندو از پشت بغلت کرد و ران اومد جلو و لباتو اسیر کرد* ازت جدا شد* با لبخند نگاھت میکرد*
تو : ھوم ددی ھای جذابم نمیخوان شروع کنن؟
ریندو : خوشم میاد پایہ ای
کلا لخت شدن و لباس زیرای تورم درآوردن* رفتید روی تخت* ریندو نشست و بہ تاج تخت تکیہ داد و تورو گذاشت روی خودش* ران اومد جلو و شروع کرد بہ مارک گذاشتن روی سینہ ھات* ریندو ھم روی گردنت مارک میذاشت*
تو : عاح....ران....ریندو....آرومتر
ران سرشو برد پایین و پوسیتو لیس زد*
تو : نکن ران
ران لبخند شیطونی زد و شروع کرد بہ وحشیانہ خوردن پوسیت*
تو : عاح.....رااااننننننن
سرتو بردی عقب و گذاشتی روی شونہ ی ریندو* ریندو گلوتو لیس میزد* ران سرشو آورد بالا* تورو از روی ریندو بلند کرد* ریندو دراز کشید و تورو برد روی خودش* لباتو بوسید و ھمراھیش کردی* یھو فھمیدی کہ عضو جفتشون داخلتہ* از ریندو جدا شدی*
تو : آییییی نامردا
جفتشون لبخند زدن* عضو ریندو داخل جلوت و عضو ران داخل پشتت بود* آروم شروع کردن بہ کوبیدن داخلت*
تو : اوم....عاح
نالہ ھات بیشتر تحریکشون میکرد* ضرباتشون رو تند تر و محکم تر کردن و نالہ ھات بلند تر شد* بعد از نیم ساعت جفتشون ارضا شدن و داخلت خالی کردن* عضوھاشون رو ازت کشیدن بیرون* بغل دستت دراز کشیدن* ران از جلو و ریندو از پشت بغلت کرد و باھم خوابیدین*
تو ھم رل ران و ریندو بودی و ھم خدمتکارشون* ریندو گفتہ بود کہ براش آبمیوہ ببری* آبمیوہ رو ریختی توی لیوان و گذاشتی توی سینی و بردی برای ریندو* رسیدی بہ اتاقش* در زدی*
ریندو : بیا داخل
درو باز کردی و رفتی داخل و درو بستی و رفتی سینی رو گذاشتی روی میز*
تو : بفرمایید مرد جذابم
ریندو بھت نگاہ کرد* لبخند زد و بلند شد و بغلت کرد* لباتو بوسید* دستاتو انداختی دور گردنشو ھمراھیش کردی* ازت جدا شد*
ریندو : ممنونم لیدی
تو : نوش جونت جذابم
از اتاقش رفتی بیرون* داشتی از پلہ ھا میرفتی پایین کہ ران جلوت سبز شد*
ران : بہ بہ مامی خوشگلم
تو : ھیس ران خدمتکارا صداتو میشنون
ران نزدیکت شد و دستشو گذاشت روی سینت*
ران : امشب باید بدنتو در اختیار منو ریندو بزاری
تو : عامممم
ران : عام؟
تو : چشم
ران : آفرین
ران رفت توی اتاقش و توام رفتی تو آشپزخونہ* شب شد و باھم سوار ماشین شدید و رفتید خونہ* داشتی لباساتو درمیاوردی کہ ران و ریندو با بالاتنہ ی لخت اومدن توی اتاق* ریندو از پشت بغلت کرد و ران اومد جلو و لباتو اسیر کرد* ازت جدا شد* با لبخند نگاھت میکرد*
تو : ھوم ددی ھای جذابم نمیخوان شروع کنن؟
ریندو : خوشم میاد پایہ ای
کلا لخت شدن و لباس زیرای تورم درآوردن* رفتید روی تخت* ریندو نشست و بہ تاج تخت تکیہ داد و تورو گذاشت روی خودش* ران اومد جلو و شروع کرد بہ مارک گذاشتن روی سینہ ھات* ریندو ھم روی گردنت مارک میذاشت*
تو : عاح....ران....ریندو....آرومتر
ران سرشو برد پایین و پوسیتو لیس زد*
تو : نکن ران
ران لبخند شیطونی زد و شروع کرد بہ وحشیانہ خوردن پوسیت*
تو : عاح.....رااااننننننن
سرتو بردی عقب و گذاشتی روی شونہ ی ریندو* ریندو گلوتو لیس میزد* ران سرشو آورد بالا* تورو از روی ریندو بلند کرد* ریندو دراز کشید و تورو برد روی خودش* لباتو بوسید و ھمراھیش کردی* یھو فھمیدی کہ عضو جفتشون داخلتہ* از ریندو جدا شدی*
تو : آییییی نامردا
جفتشون لبخند زدن* عضو ریندو داخل جلوت و عضو ران داخل پشتت بود* آروم شروع کردن بہ کوبیدن داخلت*
تو : اوم....عاح
نالہ ھات بیشتر تحریکشون میکرد* ضرباتشون رو تند تر و محکم تر کردن و نالہ ھات بلند تر شد* بعد از نیم ساعت جفتشون ارضا شدن و داخلت خالی کردن* عضوھاشون رو ازت کشیدن بیرون* بغل دستت دراز کشیدن* ران از جلو و ریندو از پشت بغلت کرد و باھم خوابیدین*
۲.۶k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.