دختری از جنس جاسوس(پارت69)
(هفت ماه بعد)
بازم مثل دفعه ی قبل که دایانا به دنیا اومد همه جمع شدن
تا دوت به دنیا اومد همه رفتن تو اتاق عمل
دامیان:دوت به تو رفته
انیا با شنیدن این حرف درد حاملگی و زایمان یادش رفت
انیا:راس میگی بده ببینمش
دامیان:حالا دوتا کله صورتی دوس داشتنی دارم
انیا:اخی نگا موهاش صورتیه و به احتمال زیاد چشماشم سبز باشه
دامیان:دکتر میتونه مرخص شه
دکتر:اره
وقتی انیا و دامیان با بچه هاشون داشتن میرقتن الکس و جولیا رو با یه دختر تو بغل جولیا دید
دامیان:سلام جولیا
انیا:اون خانم کوچولو کیه
جولیا:جودی خانم رو میگی
انیا:اره
الکس:دخترمونه
انیا:خیلی خشگله
دامیان:بریم دیگه عزیزم
جولیا:راستی این خانم و اقای خوشگل کیان
دامیان:این خانم دایاناس
انیا:و این اقا دوت دزمونده
الکس:خیلی بامزن
جولیا:خوشحال شدم دیدمتون
انیا:منم همین طور خدافظ
همه خدافظی کردن
(خونه)
دایانا:ماما این چیه
انیا:این داداشته
دامیان:بامزه نیس دخترم
دایانا:هست
(ببخشید حوصله نداشتم دایانا بچه گونه حرف بزنه من ترجمه کنم)
بازم مثل دفعه ی قبل که دایانا به دنیا اومد همه جمع شدن
تا دوت به دنیا اومد همه رفتن تو اتاق عمل
دامیان:دوت به تو رفته
انیا با شنیدن این حرف درد حاملگی و زایمان یادش رفت
انیا:راس میگی بده ببینمش
دامیان:حالا دوتا کله صورتی دوس داشتنی دارم
انیا:اخی نگا موهاش صورتیه و به احتمال زیاد چشماشم سبز باشه
دامیان:دکتر میتونه مرخص شه
دکتر:اره
وقتی انیا و دامیان با بچه هاشون داشتن میرقتن الکس و جولیا رو با یه دختر تو بغل جولیا دید
دامیان:سلام جولیا
انیا:اون خانم کوچولو کیه
جولیا:جودی خانم رو میگی
انیا:اره
الکس:دخترمونه
انیا:خیلی خشگله
دامیان:بریم دیگه عزیزم
جولیا:راستی این خانم و اقای خوشگل کیان
دامیان:این خانم دایاناس
انیا:و این اقا دوت دزمونده
الکس:خیلی بامزن
جولیا:خوشحال شدم دیدمتون
انیا:منم همین طور خدافظ
همه خدافظی کردن
(خونه)
دایانا:ماما این چیه
انیا:این داداشته
دامیان:بامزه نیس دخترم
دایانا:هست
(ببخشید حوصله نداشتم دایانا بچه گونه حرف بزنه من ترجمه کنم)
۳.۷k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.