عضو جدید
پارت ۲۲
ات: هی کوک چیکار میکینی
جونگکوک: ببخشید خانم شی میخواستم بمبارو توی لباست بزارم
ات: چیزی نگفتم و گذاشتم کارشو کنه اروم دکمه لباسم رو باز کرد بمبا و تفنگ ها رو توی لباس زیرم گذاشت و دکمه لباسمو بست و بوسه ای اروم روی لبم گذاشت
رفت بیرون
که نامجون صدام کرد
اتتتتتتتتتت کجایی تو دختر بیا دیر شد
ات: اومدم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت ادرسی که بود
پسرا توی جای خودشون قرار گرفتن و من هم وارد ساختمان شدم که..... ـ
حمایت! میکنین🥺
ات: هی کوک چیکار میکینی
جونگکوک: ببخشید خانم شی میخواستم بمبارو توی لباست بزارم
ات: چیزی نگفتم و گذاشتم کارشو کنه اروم دکمه لباسم رو باز کرد بمبا و تفنگ ها رو توی لباس زیرم گذاشت و دکمه لباسمو بست و بوسه ای اروم روی لبم گذاشت
رفت بیرون
که نامجون صدام کرد
اتتتتتتتتتت کجایی تو دختر بیا دیر شد
ات: اومدم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت ادرسی که بود
پسرا توی جای خودشون قرار گرفتن و من هم وارد ساختمان شدم که..... ـ
حمایت! میکنین🥺
۶.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.