وقتی خیانت میکنن
مایکی
تازه از بیرون برگشته بودی و رفتی خیلی اروم خونه چون حدس میزدی مایکی خواب باشه ولی با دیدن یه دختره کاملا تعجب کردی ،با عصبانیت رفتی سمت مایکی
ا.ت«مایکی میشه بگی این کیه؟»
مایکی تازه متوجه شده بود تا امدی ،اون دختره تا تورو دید سریع رفت
مایکی«میتونم...برات توضیح بدم!»
ا.ت«که شده جایگزین من؟ ارهه!!»
سریع رفتی بیرون از خونه ....
ویو:مایکی
اصلا متوجه نبودم اونم بود.....باید براش توضیح بدم....اون فقط دنبال پول بود!!!!
مایکی سریع لباس پوشید و رفت بیرون تا دنبال ا.ت بگرده،ولی هرجارو نگاه میکرد نمیتونست پیداش کنه
همینجوری داشت رد میشد که یهو صدای گریه ی یه دختر از کوچه امد مایکی سریع رفت توی اون کوچه و حدسش درست بود ا.ت بود ولی تغییر کرده بود،لباسش پاره بود و بدنش کبود...مایکی سریع ا.ت رو گرفت و بغل کردش و شروع کرد به نوازش سرش
مایکی«کی اینکارو با ملکه ی من کرده؟ ..ها؟»
ا.ت«نتونستم....هق....تشخیص...بدم»
مایکی کتشو انداخت روش و اونو برد خونه به سانزو گفت اونارو پیدا کنه و جسد هم براشون نزاره!!!!!
(ببخشید میدونم خیلی بد شد😑)
تازه از بیرون برگشته بودی و رفتی خیلی اروم خونه چون حدس میزدی مایکی خواب باشه ولی با دیدن یه دختره کاملا تعجب کردی ،با عصبانیت رفتی سمت مایکی
ا.ت«مایکی میشه بگی این کیه؟»
مایکی تازه متوجه شده بود تا امدی ،اون دختره تا تورو دید سریع رفت
مایکی«میتونم...برات توضیح بدم!»
ا.ت«که شده جایگزین من؟ ارهه!!»
سریع رفتی بیرون از خونه ....
ویو:مایکی
اصلا متوجه نبودم اونم بود.....باید براش توضیح بدم....اون فقط دنبال پول بود!!!!
مایکی سریع لباس پوشید و رفت بیرون تا دنبال ا.ت بگرده،ولی هرجارو نگاه میکرد نمیتونست پیداش کنه
همینجوری داشت رد میشد که یهو صدای گریه ی یه دختر از کوچه امد مایکی سریع رفت توی اون کوچه و حدسش درست بود ا.ت بود ولی تغییر کرده بود،لباسش پاره بود و بدنش کبود...مایکی سریع ا.ت رو گرفت و بغل کردش و شروع کرد به نوازش سرش
مایکی«کی اینکارو با ملکه ی من کرده؟ ..ها؟»
ا.ت«نتونستم....هق....تشخیص...بدم»
مایکی کتشو انداخت روش و اونو برد خونه به سانزو گفت اونارو پیدا کنه و جسد هم براشون نزاره!!!!!
(ببخشید میدونم خیلی بد شد😑)
۱۶۸
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.