p6 از فصل ۲
ویو ات
باید برم تو خوابگاه پیش بقیه زندگی کنم نباید مامانم بفهمه که چرا دارم میرم امشب سر میز شام باهاش حرف میزنم
ات: مامان میگم میخواستم باهات سر یه موضوعی صحبت کنم
م/ا: منم میخواستم یه چیز مهم بگم من میخوام خونه بگیرم نمیتونم باهات زندگی کنم زحمته برات
ات: خوب یه چیز بهتر من میخوام برم با یکی از دوستام زندگی کنم این خونه رو میدم به تو با تمام وسایل
م/ا: دوست تو که دوستی نداشتی
ات: خوب اون مثل خودمه اخلاق و رفتارش (دورغگو)
م/ا: عالیه من مسکلی ندارم
ات: پس من فردا میرم
م/ا: به این زودی
ات: خودش همه چیزو اماده کرده
م/ا: واقعا؟ پس پولداره
ات: اوهوم
م/ا: اگه از وسایل خوشت نیومد برشون گردون بگو برات سفارش بدم
ات: اونقدر حساس نیستم تازه لباسا وسایل شخصیمو به خودم میبرم
م/ا: باشه
ات: ممنون
م/ا: ات (مشکوک)
ات: بله (استرس)
م/ا: تو همیشه خونسرد بودی تاحالا اینطوری ندیدمت
ات: نه عادیم چطور؟
م/ا: داری دروغ میگم تو هیچ دوست صمیمی نداری نکنه....
ات: شت (اروم)
م/ا: یه دوست پسر پیدا کردی؟(ذوق) میخوای باهاش زندگی کی من مشکلی ندارم
ات: اوه اره زدی به هدف
م/ا: خوب شغلش چیه
ات: تو کمپانی خوانندگی (ذهن: یا خدا حالا چه خاکی به سرم بریزم)
م/ا: پس بی خطره یه روز شام دعوتش کن ببنمش داماد آیندمو
ات: هنوز واسه این حرفا زوده
م/ا: تو که داری میری باهاش زندگی کنی
ات: ماماااااان من نمیرم باهاش بخوابم فقط چون با یه گروه کار میکنه میرم کار میدادشت انجام بدم تازه فقط منو اون نیستیم (ذهن: ات چرا زودتر همینو نگفتی خاک تو سرم گند زدم)
م/ا: اها باشه تو خوبی منم خر ولش کن فکر کردم به فکر اون پسره پلیسه ای صورتشو ندیدم ولی حتما زشته (گ. ه نخور)
ات: من میرم میخوابم بعدا راع به این موضوع صحبت میکنیم
م/ا: شب خوش
ات: شب خوش
دیدین طولانی نوشتم
باید برم تو خوابگاه پیش بقیه زندگی کنم نباید مامانم بفهمه که چرا دارم میرم امشب سر میز شام باهاش حرف میزنم
ات: مامان میگم میخواستم باهات سر یه موضوعی صحبت کنم
م/ا: منم میخواستم یه چیز مهم بگم من میخوام خونه بگیرم نمیتونم باهات زندگی کنم زحمته برات
ات: خوب یه چیز بهتر من میخوام برم با یکی از دوستام زندگی کنم این خونه رو میدم به تو با تمام وسایل
م/ا: دوست تو که دوستی نداشتی
ات: خوب اون مثل خودمه اخلاق و رفتارش (دورغگو)
م/ا: عالیه من مسکلی ندارم
ات: پس من فردا میرم
م/ا: به این زودی
ات: خودش همه چیزو اماده کرده
م/ا: واقعا؟ پس پولداره
ات: اوهوم
م/ا: اگه از وسایل خوشت نیومد برشون گردون بگو برات سفارش بدم
ات: اونقدر حساس نیستم تازه لباسا وسایل شخصیمو به خودم میبرم
م/ا: باشه
ات: ممنون
م/ا: ات (مشکوک)
ات: بله (استرس)
م/ا: تو همیشه خونسرد بودی تاحالا اینطوری ندیدمت
ات: نه عادیم چطور؟
م/ا: داری دروغ میگم تو هیچ دوست صمیمی نداری نکنه....
ات: شت (اروم)
م/ا: یه دوست پسر پیدا کردی؟(ذوق) میخوای باهاش زندگی کی من مشکلی ندارم
ات: اوه اره زدی به هدف
م/ا: خوب شغلش چیه
ات: تو کمپانی خوانندگی (ذهن: یا خدا حالا چه خاکی به سرم بریزم)
م/ا: پس بی خطره یه روز شام دعوتش کن ببنمش داماد آیندمو
ات: هنوز واسه این حرفا زوده
م/ا: تو که داری میری باهاش زندگی کنی
ات: ماماااااان من نمیرم باهاش بخوابم فقط چون با یه گروه کار میکنه میرم کار میدادشت انجام بدم تازه فقط منو اون نیستیم (ذهن: ات چرا زودتر همینو نگفتی خاک تو سرم گند زدم)
م/ا: اها باشه تو خوبی منم خر ولش کن فکر کردم به فکر اون پسره پلیسه ای صورتشو ندیدم ولی حتما زشته (گ. ه نخور)
ات: من میرم میخوابم بعدا راع به این موضوع صحبت میکنیم
م/ا: شب خوش
ات: شب خوش
دیدین طولانی نوشتم
۹.۲k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.