به گمانِ من شازده کوچولو یک جمعه به زمین آمده بود
به گمانِ من شازده کوچولو یک جمعه به زمین آمده بود
شازده کوچولو : دنبال آدمها کجا بگردم ؟؟
روباه : تو تخت خوابشون ، کنج غم هاشون
شازده کوچولو : هنوز سرگردون ریشههاشون هستند
... روباه : هستند ... جمعه ها بیشتر
شازده کوچولو : آدمها همدیگر را دارند
روباه : در حقیقت آدمها هیچ کس را ندارند ، این را آدم روزهای جمعه از جاهای خالی آنهایی که باید باشند و نیستند ، میفهمد
شازده کوچولو : دلم غروب آفتاب میخواهد
روباه : کاش روز دیگری آمده بودی ، غروبهای جمعه آدمها را می کشد
، چه رسد به تو که از یک سیاره ی دیگری آمده ای
شازده کوچولو : ا و و و و و ه پس برای تو هر روز جمعه است . تو چرا تنهایی روباه
روباه : من زیرکم ، تنها که باشی ، ترک هم نمیشوی
حالا هم تا دلت نگرفته فرار کن به شنبه , یا برگرد به پنج شنبه
به گمانم به خاطر جمعه ها است که ما هیچ شازده کوچولویی در بین خودمان نداریم…
شازده کوچولو : دنبال آدمها کجا بگردم ؟؟
روباه : تو تخت خوابشون ، کنج غم هاشون
شازده کوچولو : هنوز سرگردون ریشههاشون هستند
... روباه : هستند ... جمعه ها بیشتر
شازده کوچولو : آدمها همدیگر را دارند
روباه : در حقیقت آدمها هیچ کس را ندارند ، این را آدم روزهای جمعه از جاهای خالی آنهایی که باید باشند و نیستند ، میفهمد
شازده کوچولو : دلم غروب آفتاب میخواهد
روباه : کاش روز دیگری آمده بودی ، غروبهای جمعه آدمها را می کشد
، چه رسد به تو که از یک سیاره ی دیگری آمده ای
شازده کوچولو : ا و و و و و ه پس برای تو هر روز جمعه است . تو چرا تنهایی روباه
روباه : من زیرکم ، تنها که باشی ، ترک هم نمیشوی
حالا هم تا دلت نگرفته فرار کن به شنبه , یا برگرد به پنج شنبه
به گمانم به خاطر جمعه ها است که ما هیچ شازده کوچولویی در بین خودمان نداریم…
۲.۵k
۲۳ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.