Part10
نامجون :با حرفش کمی مشکوک به دو خواهر برادر نگاه کردم
مدارک کامله امید وارم اتفاقی نیوفته!(نگران)
یک ضرب پاهامو زمین میکوبیدم با حس دست روی رونم کاملا تمرکزمو از دست دادم به دست خیره شدم و بعد به سانا با لبخندی دل گرم کننده سری تکون دادم و چشم ها شو برای ثانیه ای بست تا بهم اطمینان بده لبخندی در جواب دادم که دستشو برداشت با صدای کوبیده شدن چکش همه تمرکز ها به سمت قاضی رفت
جئون قاضی:با توجه به موقعیت و مدارک
آقای کیم نامجون آیا شما درخواستی که به دادگاه ما دادید دخواست طلاق ایا بدون هیچ زور یا شتمی راضی به جدا شدن هستید!(جدی و اخمو)
نامجون:بله آقای قاضی!(استرس)
جئون قاضی:باتوجه به موقعیت و مدارک خانم لنا بایان آیا شما درخولست طلاق آقای کیم نامجون بدون زور یا شتم ی قبول میکنید؟!
لنا:نخیر آقای قاضی
سانا:با حرفش نامجون بلند شد که منم بلند شدم وکیل و لنا هم بلند شد
نامجون:منظورت چیه؟یعنی چی که قبول نمیکنی!
سانا:لنا با پوزخند به نامجون خیره شد و بعد برگشت سمت کوک!
لنا:آقای قاضی من نمیخوام بچم بدون پدر بزرگ بشه!
و راضی به این طلاق نیستم!
نامجون:آقای قاضی از کجا معلوم اون بچه مال من نیست؟کسی که به من با رقیبم خیانت کرده از کجا معلوم بچه یکی دیگه رو نمیخواد گردن من بندازه؟(داد و اعصبانیت)
سانا:نامجون مثل ببر زخمی داشت کنترولشو از دست میداد
وکیل لنا:آقای قاضی لطفا به آقای کیم بگید وقتی با موکلم حرف میزنه تن صدا شو کوتاه کنه!
جئون قاضی:نظم دادگاه رو رعایت کنید!
سانا:نامجون خواست بره جلو که دستشو گرفتم بهش نگاهی که آروم باش کردم
حالا وقتش رسیده بود تا گرگ درونم رو وارد بازی بشه پوزخندی به لنا زدم
سانا:آقای قاضی توی قرن نوزدهم زنگی نمیکنیم ...علم تا حدی پیشرفت کرده که میتونیم از طریق دی ان ای بفهمیم بچه متعلق به کیه!
با حرف لنا رنگ باخت
جئون قاضی:توی فکره
سانا:درضمن اگه فرزند آقای کیم باشه آقای کیم با تمام وجود هزانت میپذیره و حتی میتونه پدر بهتری نسبت به مادری خیانت کار باشه
پوزخندی زدم و یک آبروم رو بالا دادم لنا داشت سرخ میشد از اعصبانیت
سانا:ما حتی مدارکی داریم که خانم بایان چند مدتی هست که جاسوسی شرکت کیم رو میگرد و به شرکت رقیب مدارکی رو میفروخته که این مسئله باعث افد سهام می‌شده و همچین ایشون با رقیب آقای کیم وارد رابطه شدن
لنا:دورغه آقای قاضی همه اینا تهمته!
من چرا باید به شوهرم خیانت کنم خونه زندگیم رو داغون کنم
مدارک کامله امید وارم اتفاقی نیوفته!(نگران)
یک ضرب پاهامو زمین میکوبیدم با حس دست روی رونم کاملا تمرکزمو از دست دادم به دست خیره شدم و بعد به سانا با لبخندی دل گرم کننده سری تکون دادم و چشم ها شو برای ثانیه ای بست تا بهم اطمینان بده لبخندی در جواب دادم که دستشو برداشت با صدای کوبیده شدن چکش همه تمرکز ها به سمت قاضی رفت
جئون قاضی:با توجه به موقعیت و مدارک
آقای کیم نامجون آیا شما درخواستی که به دادگاه ما دادید دخواست طلاق ایا بدون هیچ زور یا شتمی راضی به جدا شدن هستید!(جدی و اخمو)
نامجون:بله آقای قاضی!(استرس)
جئون قاضی:باتوجه به موقعیت و مدارک خانم لنا بایان آیا شما درخولست طلاق آقای کیم نامجون بدون زور یا شتم ی قبول میکنید؟!
لنا:نخیر آقای قاضی
سانا:با حرفش نامجون بلند شد که منم بلند شدم وکیل و لنا هم بلند شد
نامجون:منظورت چیه؟یعنی چی که قبول نمیکنی!
سانا:لنا با پوزخند به نامجون خیره شد و بعد برگشت سمت کوک!
لنا:آقای قاضی من نمیخوام بچم بدون پدر بزرگ بشه!
و راضی به این طلاق نیستم!
نامجون:آقای قاضی از کجا معلوم اون بچه مال من نیست؟کسی که به من با رقیبم خیانت کرده از کجا معلوم بچه یکی دیگه رو نمیخواد گردن من بندازه؟(داد و اعصبانیت)
سانا:نامجون مثل ببر زخمی داشت کنترولشو از دست میداد
وکیل لنا:آقای قاضی لطفا به آقای کیم بگید وقتی با موکلم حرف میزنه تن صدا شو کوتاه کنه!
جئون قاضی:نظم دادگاه رو رعایت کنید!
سانا:نامجون خواست بره جلو که دستشو گرفتم بهش نگاهی که آروم باش کردم
حالا وقتش رسیده بود تا گرگ درونم رو وارد بازی بشه پوزخندی به لنا زدم
سانا:آقای قاضی توی قرن نوزدهم زنگی نمیکنیم ...علم تا حدی پیشرفت کرده که میتونیم از طریق دی ان ای بفهمیم بچه متعلق به کیه!
با حرف لنا رنگ باخت
جئون قاضی:توی فکره
سانا:درضمن اگه فرزند آقای کیم باشه آقای کیم با تمام وجود هزانت میپذیره و حتی میتونه پدر بهتری نسبت به مادری خیانت کار باشه
پوزخندی زدم و یک آبروم رو بالا دادم لنا داشت سرخ میشد از اعصبانیت
سانا:ما حتی مدارکی داریم که خانم بایان چند مدتی هست که جاسوسی شرکت کیم رو میگرد و به شرکت رقیب مدارکی رو میفروخته که این مسئله باعث افد سهام می‌شده و همچین ایشون با رقیب آقای کیم وارد رابطه شدن
لنا:دورغه آقای قاضی همه اینا تهمته!
من چرا باید به شوهرم خیانت کنم خونه زندگیم رو داغون کنم
۶.۰k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.