برید کنار بانو الیزابت وارد میشودددد

بریم که ریکشنای کاراکترای پارت قبل رو ببینیممممم

مایکی:
خبب تو، دراکن، اما سیخ شده رو مبل بودین و همینطور منتظر نتیجه بودید...
ایزانا و شین وقتی اومدن*، ایزانا کلی بحث کرد که چرا به اون نگفتین تا اونم شرکت کنه🗿خلاصه شاهزاده مایک بیدار شد.... با شنیدن صدایی که معلوم بود مایک خودش رو از تخت پرت کرد چون حوصله بلند شدن نداش هر سه تند تند وصیتارو نوشتین....
شین برای اینکه شمارو ناقص کنه یه اینه داد دسته مایک....
مایک عین ورژن بانتن فقط جوجه طلایی بود.... مایک هم از عصبانیت اون وسطای فوشایی که میداد اینکه دراکن رو اما کراشه هم لو داد.... الان یه مایکی تو بیمارستان، و یه مرغ عشق که فیس تو فیس و سرخ شده نشستن و حرف نمیزنن و ا/ت. شین. ایزی که از خنده جر خوردن...
😊😊😊😊لایک😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊
دراکن:
دراکنه اسکول نفهمید و به کارش ادامه داد..
ا/ت. اما هم که از خنده جر خوردن...
بعد تعمیر موتور دراکن بخاطر کثیف شدنش رف حموم...
اما وقتی میخواست به موهاش نرم کننده بزنه، متوجه شد که موهاش انگار به طور نامنظمی قیچی شده... سریع رف سمت ایینه و بلهههه اونم چه بلههه ایییی
.....
اها راستی من الان دارم بالای قبره ا/ت(خودا نکنه من بی شما اخه؟) اینو مینویسم، اما هم تلاش داره کن رو جر بده...
ولی حلوا خیلی خوبه، برم از کن دستور پختشو بگیرم مامانم بپزه بازم کوف کنم🗿
😊😊😊😊😊😊😊😊😊کامنت😊😊😊😊
بقیه هم بعدن😊😊😊😊